ترانه آنلاین

@»{$$ ترانه آنلاین و کد آهنگ تدی ؛ مرکز کد آهنگ های مجاز

ترانه آنلاین

@»{$$ ترانه آنلاین و کد آهنگ تدی ؛ مرکز کد آهنگ های مجاز

@»{$$ داستان دور عجیب و داستان بی پایان

طنز بدون شرح...

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام
پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه
شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت!

برچسب ها : داستان کوتاه,داستان جالب,داستان دور دین و زندگی,دور باطل در دین و زندگی,دور باطل,دور باطل در مسافرت,دور در داستان,داستان من و فلانی,داستان عجیب و شگفت انگیز,داستان کوتاه عجیب,داستان جالب دور,داستان جالب و خنده دار کوتاه,داستان دور با دوستان,داستان دور باطل تسلسل,داستان دور باطل,قضیه جدید دور در زندگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد