خدا

خدا لعنت کنه اون کارو ..... باعث اون شغلتو

که منو کشت .... تیکه تیکم کرد .... ذجه زدم نرو ..

خواهش کردم ... تمنا ... التماس ..............

غرور ..............................................

هیچ نموند ... حتی قسم دادم جون من ولی چه فایده

گفتم بمیرم؟ گفتی بدرک

مردم ولی نشد... کاش میمردم

کاش تموم میشد دفترم ....

دیگه همه چیزو گذاشتم وسط ........ ولی

دیدم دیگه مهم نیستم

دستام خالی شد ... بجز یه حس سرد تو گلوم ... حسی نداشتم

آره این زمستون سرماش شدید بود

تنمو خشکوند .... دیگه تموم شدم

آره توام سردت بود دیگه بسختی تن به سرما می دادی

میگفتی سرده .... من یخ میزدم .. قلبم ترک میخورد

تمامه وجودم پره از ترک های زمستون نفرین شده 91

زمستونی که سرماش استوخونمو شکست

دیگه نمیخوام زمستونو ببینم

111 تولدت مبارک رفیق

امروز روز تولدت بود و بهت زنگ زدم بعد چند سال صداتو شنیدن چه خوب بود هنوزم مهربونی و خنده رو صدات برام هیجان داشت و ارامش چه خوب بود که مثل دوتا دوست قدیمی حرف زدیم همیشه آرزو دارم تو زندگیت موفق و با دوست دخترت خوشبخت باشی تولد ۳۴ سالگیت مبارک رفیق

تولدت مبارک رفیق چند ساله

دلم برات آرزوی خوشبختی رو داره

دنیا شبیه عشق و اون چشات و نداره

میدونم تورو داشتن آرزوی محاله

تو

الان که یه دختر موفقم تو کارام بعد چن وقت دیروز صبح پیام دادی سلام دلم کلی ریخت گفتم چی شده که یادی ازم کردی فکر نمیکردم بعد چند سال باز همون هیجان و داشته باشم وقتی پیام زدی آخه قبلش من هی بهت پیام میدادم و تو سرسری جواب میدادی با کلی هیجان و دلهره که خدای نکرده چیزیت شده باشه جوابتو دادم و حالم و پرسیدی و این خیلی حالمو خوب کرد یه زمانی استیکر معروف من و تو :) این بود وقتی باهات چت میکردم میدونستم دیگه مثل قبل نیستی ولی بازم خیلی روحیه ام عوض شد و اینو فرستادم ولی انگار چیزی یادت نیومد میدونی چی شده بعد چند وقت یکی بهم پیشنهاد داده که اونم مثل تو خردادیه و حال تو بعد من چطور بود الان حال اونم بعد یکی مثل من افتاده شانس من خیلی سخته جور یکی دیگه رو کشیدن انگار کائنات داره عوض اونارو در میاد کاش همه ی اینا یه کابوس بود و برمیگشتیم ۱۵ سال قبل :( من دیگه طاقت ندارم خرابات یکی دیگه رو جمع کنم میشه کائنات بی خیالم بشه 😔

این ماه ماه تولدته پیشا پیش تولدت مبارک جیگرطلای من

بیا

هرکی واسه عشق اومد غصه هامو بیشتر کرد من فقط تورو میخوام مرحمت کن و برگرد هر کسی یه دلداری وقت دلخوری میخواد با چشات در افتادن قلب آجری میخواد بیا شهرو چراغون کن دلمو آروم کن ستاره بارون کن شبمو با چشمات بیا پشت سرت بازم هدیمو پنهون کن دلمو مهمون کن به دلبریات به دلبریات بگو دلت با منه با تو دلم روشنه شبای مهتابی اگه باشی کنارم هواتو کردم به من دوباره چشمک بزن که یه ستارم توی آسمون ندارم تو بیا شهرو چراغون کن دلمو آروم کن ستاره بارون کن شبمو با چشمات بیا پشت سرت بازم هدیمو پنهون کن دلمو مهمون کن به دلبریات به دلبریات بیا پشت سرت بازم هدیمو پنهون کن دلمو مهمون کن به دلبریات به دلبریات

سلام دلیل زندگیم

سلام بهونه ی قشنگم برای زندگی

آره منم همون دیوونه ی همیشگی

فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت

دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت

حال منو اگه بخوای بی رنگ تر از سیاهیه

ندارمت ندیدمت قلبم به قبرم راهیه

حالا که نیستی پیش من یه ۱۰ سالی میگذره

دروغ میخوای بهت بگم همه چی عالی میگذره

دنبالتو هی گشتم و شهری نموند گداش نشم

نبودی و ندیدمت فرشاد نبود فداش بشم

نامرد غصه من بودم وقتی تو نخواستی منو

گفتم بیا فرار کنیم ولی خودت گفتی برو

روزای من سیاه بودن مثل الان وقت شب

زندگیمم تباه بودش وقتی دکمه نداشت عقب

اون روز که خودکشی کردی قلبم سرکار جوری ریخت

گفتم نه بابا فکر بد هی میکنم میشم بی ریخت

قبل اون آخه یادته توراه مجتمع بودیم

گفتم بهت خسته شدم جوون و پر طمع بودیم

گفتی هنوز آماده نیستی واسه ی زندگی دونفره

منم لج کردم با خودم گفتم یکی باید بره

از اون زمان تا به الان کسی شبیه تو نشد

کسی نتونست بهم بده عشقی که بردی خیلی زود

کسی نتونست بهم بگه آی ناز من هیشکی نشد

حالا ماها پیر شدیم و تو رفتی پی زندگیت

من موندمو و نوشته هات گریه برای بندگیت

اون روز که اومدی پاساژ من درد دل میکردمو

داشتم به استاد میگفتم لج کردم و دیوونگی

یهو بهم گفت هول نشو فرشاد الان دم دره

جا خوردم وقتی دیدمت چشات چقدر ناز داره

از مادرت شاکی بودم وقتی منو پسند نکرد

وقتی تا خونمون اومد منو نخواست برای تو

میدونست که عاشقیمو مارو بهم کمند نزد

خب بچگی کردم من با تو نه خود لج کردمو

خاری سیاه دور خودم چیدم وخود رج کردمو

حالا توی اینهمه سال آه تو توی زندگیم

منتظرم روزی بیاد تموم بشه این بندگیم

دلم برات لک زده باز ولی کسی نمیدونه

انکار که قلبم فلجه جز عشق تو نمیتونه

آروم کنه روح منو میون این شکستنام

درسته امتحان کردیم نشد شبیه قبلنام

میشه واسم دعا کنی ؟!

تو هرچی خواستی بهم میده

دعا کنی آروم بشم

قلبم امونمو بریده

تلسم عشقتو بکش از سر روزگار من

آه تو بدجور در آورد زندگی از دمار من

منو ببخش منو ببخش شاید خدا نبخشیده

شاید هواتو اون داره وقتش هنوز نرسیده

از چی بگم برات ستاره آسمونم

از دل شکستم بگم مهربونم؟

از شب های بی ستارم بگم

یا از روزهای تیره و تارم بگم

یا از خاطرات خوش با تو بگم

یا از گرمای دستات بگم

یادته دستاتو چجوری میگرفتم؟

یادته نبض دستاتو حس میکردم؟

یادته؟ دستات خودش برام یه دنیا بود

دنیای عجیبی داشت،

اصرار میکردم تا بمن بدیشون

تولدم مبارک نیست...

تولدم مبارک نیست...

تولدت مبارك ، چه حرف خنده داریچه

 فایده  داره وقتی تو گل برام نیاری

عجب شبیه امشب داره میسوزه چشمام

 دورم شلوغه اما انگاری خیلی تنهام

واسه چی زنده باشم جشن چیو بگیرم

من امشبو نمیخوام دلم میخواد بمیرم

تولدم مبارك نیست دلم گرفته غمگینم

هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمیبینم

تولدم مبارك نیست شكسته قلب داغونم

تو نیستی و من از دوریت خودم رو مرده میدونم

خدا خودت جون دادی خودتم بگیر

تولدم پیشاپیش مبارک نباشه

بمرگ راضیم ... خدا خودت جون دادی خودتم بگیر ... والا ... من که با تمام وجود میخوام ... خوب همینه ها

1 دونه بده دیگه... بده برم خسته شدم ... حوصله موندن ندارم ... من نمیخوام ... همه اذیتم میکنن

هیچ کسو ندارم... ازت هدیه تولدمو میخوام ... جونمو بگیر بیام باهات یکم حرف ... از نزدیک باید بگم

آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر

رسیدم پاساژ

از دور دیدمت ... داشتی میحرفیدی 

حواست نبود ولی من نگات میکردم

دلم پر شد ... 

تغریبا 5 مین خیره موندم ... بهت زده

انگار برق گرفته بود منو ... یه دفه بخودم اومدم دیدم صدام میکنن

یکی شیرنی تاروف میکرد ... نخوردم ... آهسته اومدم جلو تا دم مغازه

مکث کردم حواست نبود ... تا زمانی که استاد منو دید

توام جا خوردی ... از جات پا شدی

سلام دادی

من شکه بودم نمیشنیدم استاد چی میکه

دست دادم اومدم اینطرف خوردم به وسایلا ... 

بعد اومدم صندلی رو برداشتم نشستم کنار

واااااای نمیتونم ... نکات کردم  ... آی ناز؟ گلم؟ عشقم؟ نازم؟ عسلم؟

بودم ولی نبودم

اومدن حرف زدن حساب کتاب .... نفهمیدم

داشتم از بغض میترکیدم... پاشدم رفتم شاهینو صدا زدم گفتم

هیچی به طرف نمیدیم الکی بپیچون همرو امروز میبریم ....

رفتم پارک خلوت بود ... رفتم یکم بمیرم ... آخه کمی مردن میخواستم

.................مردم..................قلبم گرفته بود................دردش..... ول کن تموم شد

بعده مردن یکم اشک...

پارک بودم دیدم چن بار گوشیم زنگ خورده/ تو دستم بود باز زنگید

..شاهین بود پرسید کجایی؟ اومد دنبالم/حرفیدیم/گفت عصر میریم تا پیچ رو بر میداریم/

رفتیم وسایلارو جم کردیم....آذر و دیدم......جا خورد سلام داد رفت

دیدم نصرین اومد ... میگه وقتی دیدمت جا خوردم! 

حق داشت آخرین بار منو رو تخته بیمارستان دیده بود ... یادم میاد گردنم میپیچید به راست 

تا جایی که میخواست بشکنه با دستم صافش میکردم ... بهش با خنده از دردم میگفتم

که ناراحت نشه... چشماش پره اشک شد برگشت اونور من نبینم

اون موقع تو سره کــــــــــــــــــــــــــــــــــــارتـــــــــــــــــــــــــــــــ بودی

با من قهــــــــــــــــــــــــــر بودی یادته؟؟؟ حتی حالمو نپرسیدی....

اون موقع بود من مردم ..... عشـــــــــــــــــــــــــقم نبود دستمو بگیره

بگه فرشاد من پیشه تم آخه مامانش گفت نگید بچم سره کاره ســـــــــــــــــــــــر کــــــــــــــــــار

ناراحت میشه

آره راست گفت ناراحت میشدی ... من که آدم نیستم ... کاش من یه کـــــــــــار بودم

یا یه پیره پولدار تا منو به کارت ترجیه میدادی هم عشق هم پول ردیفه ردیف

شنیده بودم پول از عشق سر تره ... ولی رو تو نبود ... تو عاشقم بودی ... ولی لامصب چیکار کرد

گفتم کـــــــــــــــا یا من نفرین شده ی گور به گور شده عوضی؟ گفتی کــــــــــــــــــــار!!!

گفتم فرشاد تموم فرشاد مرگ فرشاد مُرد فرشاد قبر فرشاد فرشاد خاک بگو مردش

..................

میخورم تا یادم بره میخورم تا بمیرم

البته اینم هدیه ای برای تولدمه


هـــیچ

هـــیچ ڪس شبیــﮧاونیست،

نه آنــڪﮧ هیچ ڪـس نبآشــב

من دیگـــربـﮧ چشـــمآن ڪســـی زل نخوآهـــم زב . . .

هــوای تو

هــوای تو را میــخواهم در این حال دلتنــگی




امــواجــی از یاد تــو را میــــخــواهـــم




در دریای خاطره های به یادماندنی




میخوانمت تا دلم آرام بماند

خیره

ساعتها زیر دوش می نشینی به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری
ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست...
تنهایی از تو من را میسازد

عشقم

این روزا خیلی غمگینم عشقم

هیچکی جاتو تو دلم پر نمیکنه عشقم

هیچی آرومم نمیکنه عشقم

آی نازم دلم خراب عشقم

حتی یه اس هم نمیزنی یا یه سر به وبلاگ عشقم

بدجوری دلم تنگه عشقم

... ادامه پسوردش اسمه دخترمون انگیلیسی


ادامه نوشته

خوابم نمیبره

خوابم نمیبره،  از دست دلهره...


چشمای خیس من،  باز از تو دلخوره...


خوابم نمیبره،  جای تو خالیه!


میپرسم از خودم،  باز این چه حالیه؟؟


انگار این اتاق ،  دلواپس منه...


احساس می کنم،  نبضم نمی زنه...


بازم تو نیستیو ، بی حوصله شدم


گلایه می کنم،  هر لحظه از خودم!!


هرکاری می کنم، امشب نمی گذره


مثل شبای قبل...خوابم نمیبره....

گریه

گریه کن جداییا مارو ، رها نمی کنن

آدما انگار برای ما دعا نمی کنن

گریه کن حالا حالاها، از هم باید جدا باشیم

بنشینیم منتظر معجزه ی خدا باشیم

گریه کن منم دارم مثل تو گریه میکنم

به خدای آسمون، دارم گلایه میکنم

گریه کن واسه ی اون شبایی که ما با هم بودیم

تنهایی، برای سنگینی غصه کم بودیم

گریه کن سبک میشی، روزای خوب یادت میاد

گر چه تو تقویممون، نیستش از اون روزا زیاد

گریه کن برای قولی که بهش هیچوقت عمل نشد

واسه مشکلاتی که، بودش و هست و حل نشد

گریه کن ، واسه همه ، واسه خودت ، برای من

توی بارونی ترین ثانیه حرفاتو بزن

گریه کن تا آینه شه باز اون چشای روشنت
واسه موندن لازمه ، فدای گریه کردنت

جایت خالیست

لمس کن کلماتی را


که برایت می نویسم


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست...


تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...


لمس کن نوشته هایی را


که لمس نا شدنیست و عریان ...


که از قلبم با قلم بر کاغذ می چکد،


لمس کن گونه هایم را،


که خیس اشک است و پر شیار ...


لمس کن لحظه هایم را ...


تویی که میدانی من چگونه...


عاشقت هستم.


لمس کن این با تو بودن هارا...


لمس کن ...


همیشه عاشقت میمانم.


دوستت دارم ای بهترین بهانه ام...

من هیچ نمی خواهم ...

من هیچ نمی خواهم ...
تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ...

951

در خواب هم راحتم نمی گذاری

بی خبر می آیی

صدایم می کنی …

تا چشم باز میکنم

نیستی!!!

950

چـــقدر سَختـﮧ ؛ هَمـﮧ سُرآغـ كــَسیو اَزت بگیرَטּ

 كـِ فقط تو میدونـﮯ كـِ دیگـﮧ نیست...  

سَخت تَرش وَقتیـﮧ كـِ

 مَجبورﮮ لَبخند بزَنـﮯ و بگـﮯ خوبـــﮧ!!!

949

قلبم تیر می کشد .... 

این تنها طرحیست که از تو در سینه ام یادگار مانده است ...

948


همه حـرفهـای تـوی دلم ، فقـط این حـرفـها که گفـتم نیست

گـاه چنـدین هـزار جملـه هنــوز ، همه ی حـرفـهای آدم نیست

باورم می شـود که بسـته شده ، همه ی آسمان آبـی من

و کســی که تـمـام من شـده بود ، بـاورم می شــود که کم کم نیست!


کجا

بیقرارم من قرارم را کجا پیدا کنم

شب نصیبم روزگارم را کجا پیدا کنم

من که در این شهر حتی خود را گم کرده ام

شمع بَزم شام تارم را کجا پیدا کنم

زیر سقف آسمانی خالی از خورشیدو ماه

مانده ام لیل و نهارم را کجا پیدا کنم

فصل یخبندان ندارد قصد کوچ از خاطرم

مُنجمد گشتم بهارم را کجا پیدا کنم

کاروان درد نقد هستیم با خویش بُرد

رفته بر بادم غبارم را کجا پیدا کنم

بی پناهی پای در بند حصار حسرتم

دوستان راه فرارم را کجا پیدا کنم

آنکه با بشکستن جام دلم جاری نمود

گریه ی بی اختیارم را کجـا پیدا کنــم...

946


اگه به خاطرم دلت از خدا بی خبر شده
اگه وجودم واسه تو مشکل و دردسر شده
 
باشه میرم از پیش تو میرم تا قاب پنجره
بدون تو توی دلم همیشه جای خنجره
 
اگه نگاهم این روزا سرده مثل دستهای تو
اگه سیاهه روز من درست مثل شبهای تو
 
اگه وجودم مثل کابوس توی تنهایی هات
اگه با بودن من جاری اشک های تو
 
این مشکلو همین روزا با مردنم حل میکنم
توی جهنمم یه جور با غصه هام سر میکنم
 
خدا کنه بدون من قلب تو سر به راه بشه
مثل دل کبوترا تو آسمون رها بشه
 
دیگه تموم غصه هام به گریه عادت میکنن
خودمو از غربت این زمونه راحت میکنم
 
باشه گلم غصه نخور میرم به دیدن خدا
بهتره از اینجا برم قلبها باشن از هم جدا

945

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند

حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم
اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم
که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم

فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه

برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن
خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن

944

شـــــــــاید یکم آروم تر می شـــــــــدم

 فقـــــط وفقـــــط 

اگـــــــــر می فهمیـــــــــدی حرفـــــــــام

 به همـــــــــین راحتی که میخـــــــــوانی نیست

فداي گريه هات بشم

بسه ديگه گريه نكن اتيش گرفتم بخدا
اونقدر خدا خدا نكن ميسپارمت دست خدا
با اون چشات نگام نكن طاقت ندارم به خدا
گريه رو بس كن عزيزم صدات گرفته به خدا
فداي گريه هات بشم اينجوري بي تابي نكن
رو زخم من نمك نزن داغ منو تازه نكن
اسممو خط بزن برو اتيش بهم بزن برو
منو ببخش عزيزم،خدا تو رو ازم گرفت
خدا واست تو اسمون يه عشق تازه اي گرفت
وقت از دعا گرفته و خاطره هات مونده واسم
ميري ولي اينو بدون،نميري از تو خاطرم
خدا حافظ عزيز من،خداحافظ تا روز نور
صداي گريه هات هنوز،داره مياد از راه دور...

943


تو که نباشی
دلــم نـمـی رود بــه نــوشـتـن!
ایــن کـلــمــات بــه هــم دوخــتـه شــده کــجـا،
احـســاســات مــن کـجـا ...
ایـــن بــار ...
نـانــوشتــه مـرا بـخــوان ...!

942

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ؟؟

ﮔﻔﺖ: ﻋﻘﻞ ﺳﺎﻟﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻘﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮﻡ....!!

941

فقط زخم ها نيستند كه ماندگارن...!
گاهي کسي
چنان نرم به تنت دست مي کشد
که جايش تا ابد روي پوستت مي ماند..

940

هر قدر هم کسی سرش شلوغ باشد،

اگر علاقه اش به شما واقعی باشد

همیشه برایتان وقت پیدا خواهد کرد