انتظار سبز
انتظار شناسنامه شيعه است، هويت و اعتبار اوست. شيعه با انتظار زنده است و با انتظار
معنا مي يابد. هر کس خود را شيعه مي داند بايد منتظر باشد.
انتظار روايت عشق است. رمز پايداري و استقامت و حبل المتين همه آناني که مي خواهند
با عشق زندگي کنند. پرشکوه ترين و سترگ ترين مفهوم بودن و رمز جاودانگي آناني
که نمي خواهند جاهلانه بميرند.
داستان انتظار داستان هستي است. سبزترين و با طراوت ترين فصل هستي، انتظار است.
بي انتظار جهان مرده است و زندگي معنا و مفهوم خود را از دست مي دهد. بي انتظار
چشمه ها خاموش مي شوند و کوه ها تاب ايستادن ندارند. بي انتظار بهار بي معناست،
تابستان بي معناست، پاييز بي معناست، زمستان بي معناست،
بي انتظار گردش آسمان ها و زمين بي معناست.
انتظار هميشه جاري است، زلال و شفاف. از جنس رويش است، سبز؛
آري انتظار هميشه سبز است.
انتظار را شاعران از گذشته هاي دور سروده اند،
گويي انتظار از بهانه هاي سرودن بوده است.
بسياري شعرهاي به جا مانده از روزگاران پيش در فصل انتظار است. انتظار همواره با
اميدواري همراه بوده است و شاعران اين مهم را در آثارشان بيان کرده اند.
توجه به مصلحي که روزي مي آيد و زمين را سرشار عدل و انصاف مي کند.
کسي که هيچ کس مثل او نيست.