خداوند در گفتاری از ملاصدرا

خداوند بی نهایت است و

لامکان و بی زمان

اما به قدر فهم تو کوچک می شود و

به قدر نیاز تو فرود می آید و

به قدر آرزوی تو گسترده می شود و

به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

 

 

زمانهايي تلف شده در طول عمر

در اين مقاله يك سري آمار جالب از زمانهاي صرف شده براي كارهاي مختلف در طول عمر براي آمريكايي ها ارائه شده است كه با كمي دقت حتماً تاييد مي كنيد كه دانستن آنها مفيد واقع مي شود. البته آنچه در اينجا مي بينيد زمانهايي است كه براي انجام كار و حرفه صرف نشده است. شما در پايان عمرتان چقدر عمر بي فايده خواهيد داشت؟

1086 روز در مريضي

3 سال در ميتينگ

8 ماه صرف باز كردن ايميل هاي بي مصرف كه بعضاً فرستنده آنها هم مشخص نيست.

17 ماه صرف نوشيدن قهوه و ديگر نوشيدني ها

2 سال صخبت با تلفن

5 سال منتظر خط واحد هسنتد        

9 ماه در ترافيك معطل مي شوند

4 سال براي پختن و خوردن

يك و نيم سال براي ازدواج و ملزومات آن

يك و نيم سال به لباس پوشيدن

7 سال در حمام

12 سال به تماشاي تلوزيون

3 سال به خريد

1 سال به دنبال چيزهايي كه نمي دانند كجا گذاشته اند مي گردند

24 سال مي خوابند.

 

 

سی پولدار ایرانی

 
خیلی ها موفقیت را داشتن موقعیت شغلی مناسب و برخورداری از رفاه کامل می دانند ، اگرچه بسیاری ثروتمند بودن را به عنوان نوعی ارزش، شاید شبیه به موفقیت نمی دانند، اما در بسیاری از کشورهای دنیا چنین است. از همین  راهروی فکری هم هست، که ثروتمند ترین مردان و زنان دنیا، آنجا که سامانه مالیاتی درستی هم وجود دارد، با افتخار سر خود را بالا می گیرند و از ثروت مشروعی می گویند که البته قانونمد و شفاف به دست آمده است و کم نیستند لیست های ثروتمند ترین افراد یک کشور یا جهان که در نشریات مطرح می شوند.

به گزارش عصرایران، در "ایران سال 1389 "اما ، موضوع مثل خیلی از مقولات دیگر متفاوت از دنیاست. در اینجا، پولدار بودن همان است که در «به کجا چنین شتابان؟» و «دارا و ندار» نشان داده می شود ؛ اگرچه این سریال محصول ماه های اخیر است، اما فیلمنامه آن در ذهن بسیاری از افراد جامعه ما از خیلی سال ها پیش نقش بسته است. سال هایی که گنج قارون ساخته شده بود.

بر اساس این تفکر است که: «اولا پولدار ها خبیث هستند و هیچ راهی به جز بالا کشیدن حق فقرا نداشتند تا پولدار شوند. ثانیا، پولدارها معمولا امراضی نظیر سرطان خون (خاص مرفهان بی درد) دارند و اگر این را هم نداشته باشند، حتما از حرص پول سکته می کنند. بچه هایشان هم که اگر ایدز نداشته باشند(که این ایدز هم سوغات یک سفری خارجی و بی بندوباری است) حتما معتاد و الکلی هستند.»

با این پاراگراف کوتاه، چه کسی حاضر می شود بگوید من ثروتمندترین ایرانی هستم؟ بهتر آنکه چیزی رو نشود. از طرف دیگر هم، خانواده 8 نفری که نان شب شان به زحمت در می آید، پای تلویزیون ال سی دی قسطی(وارد شده توسط یکی از آن ثروتمندان ایدزی)  بنشینند ، وقتی که نوک پاهایشان به خاطر تنگی جا به هم می خورد، 500 تومان تخمه آفتابگردان بشکنند و به عاقبت ثروتمندان بدبخت نگاه کنند و خدا را هزار مرتبه شکر کنند که اگر پولدار نیستند و قسط خرید وسایل منزل و اجاره خانه و شهریه دانشگاه عقب افتاده و پول خرید گوشت ندارند و شیر یارانه ای گیرشان نمی آید و زیر کفششان هزار بار وصله شده، لااقل بچه هایشان ایدز ندارند، دست به قتل نمی زنند، از اعتیاد کمرشان نشکسته و...! 

از بحث دور نشویم، به لطف سامانه های مالیاتی و مالی کشورمان ایران، دو دسته ثروتمند وجود دارند. دسته اول که همیشه هم بحث برانگیز بودند، رانتی هستند و زمین خوار و ... اینها را کسی نه می شناسد، نه دیده، نه حساب هایشان معلوم است. لااقل 5 سالی هم هست که اسمشان از نوک زبان، به بیان نرسیده و هنوز مردم منتظر شنیدن نامشان هستند و مدارک ثروت نامشروعشان.در ضمن وقتی نام شان از نوک زبان بزرگان به مقام بیان نرسیده، انتظار زیادی است که از قلم ما بچکد!

پس اجازه بدهید سراغ دسته دوم برویم، همان ها که ثروتمند هستند، اما شناخته شده اند و به خاطر شناخته شده بودنشان، مالیات می دهند. مالیاتی که کوچه های شهرمان را با آن اسفالت می کنند، صدا و سیمای مان را با آن می چرخانند و... برای پیدا کردنشان باید کمی بگردیم.

در فهرست زیر، هرجا که دیدید، نام شرکت یا کارخانه ای آمده است، بدانید که در آن بنگاه اقتصادی، اشخاص زیادی کار می کنند و به واسطه تولید، چرخ اقتصاد خانواده شان می چرخد ؛ پس قابل احترام هستند.

***
1- علاء ميرمحمدصادقي: الان 79 سال دارد و متولد اصفهان است.  كسي كه همه او را به‌عنوان پدر گچ و سيمان كشور مي‌شناسند.

اولين صندوق قرض‌الحسنه انقلابي را 38 سال پيش در مسجد لرزاده تأسيس كرد.

او بنيانگذار سازمان اقتصاد اسلامي است كه روزي قرار بود بانك خصوصي بازاري‌ها باشد اما با تهديد به استعفاي 7 عضو كابينه دولت موقت، به محاق تعليق رفت تا سرانجام در دولت احمدي‌نژاد به بانك قرض‌الحسنه تبديل شد.

میرمحمد صادقی رئیس انجمن صنایع و معادن گچ کشور، رئیس خانه معدن کشور، بنیانگذار و رئیس هیات مدیره اتاق های مشترک این و کانادا، ایران و افغانستان، کمیته مشترک ایران و کره، شورای مشترک ایران و بحرین، و ایران و عربستان، اتحادیه تولید کنندگان و صادر کنندگان محصولات معدنی، عضو هیات مدیره شرکت کشتی سازی نوح، شرکت صنایع گچ  خوزستان، شرکت صادراتی بنادر جنوب، شرکت پخش سیمان کشور و عضو هیات رئیسه اتاق تهران است.



2- سید حمید حسینی: حضور اشخاصی مثل صفایی فراهانی در مجلس ترحیم پدر وزیر ارشاد برای بسیاری سوال برانگیز بود.
پاسخ سوال را باید در فعالیت های اقتصادی برادر وزیر ارشاد جست، بالاخره برادر وزیر ارشاد با صفایی فراهانی همکار است.
  52 ساله است و اهل رفسنجان. رئیس هیات مدیره گروه بین المللی مذاکرات و مدیر عامل شرکت پالایشگاه نفت سروش است.







3- محسن خليلي‌عراقي: مديرعامل شركت بزرگ بوتان. همین بوتان کافی است تا دامنه فعالیت های او مشخص شود.

رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت بوتان است، رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع ایران، رئیس هیات مدیره کنفدراسیون صنعت ایران، دبیر کل کانون عالی کارفرمایان ایران، رئیس هیات مدیره شورای صنایع لوازم خانگی ایران، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارفرمایان توزیع کننده گاز مایع ایران است. عراقی متولد 1308 در تهران است.







4- شاهرخ ظهيري:
حتما لااقل یکبار سس های او را تجربه کردید، به او سلطان سس هم می گویند ؛ پيشگام صنايع غذايي در كشور و بنيانگذار كارخانه‌هاي مهرام است.

علاوه بر این، ظهیری 80  ساله عنوان های دیگری نظیر: نایب رئیس اتاق های مشترک ایران و روسیه، ایران و استرالیا، ایران و ارمنستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، عضو هیات رئیسه اتاق ایران و کانادا، رئیس کمیسیون کشاورزی در صنایع و بسته بندی اتاق ایران، عضو هیات رئیسه انجمن مدیران، نایب رئیس کنفدراسیون صنایع غذایی ایران را نیز در کارنامه دارد.

سلطان سس ایران ، متولد تهران است.






5- مهدي جارياني:
هربار که حمام بروید یا دست هایتان را بشویید، شاید به یاد جاریانی بیفتید.  جاریانی متولد تهران است و 62 سال سن دارد. جاریانی مدیر عاملی شرکت های: پاکسان، انتباه، تولی پرس، پخش عظیم، کالا مصرفی، تولید مواد اولیه داروپخش(تماد) را در کارنامه دارد.









6- علينقي خاموشي:
متولد تهران است، اما چه کسی نمیداند که او اصالتا مشهدی است؟

بالاخره دوران زیادی را به صندلی ریاست اتاق های بازرگانی تکیه زده و از سابقه دار هاست.

به کت و شلوار عادیش نگاه کنید و با خودتان فکر کنید که در روزگاری نه چندان دور، هر مردی در شب دامادیش یکی از محصولات آقای مدیر را به تن می کرد.
درست متوجه شدید، خاموشی 71 ساله، این عنوان ها را در کارنامه دارد(به جهت فزونی تعداد شرکت هایی که به واسطه ریاستش در بنیاد در آنها نیز نفوذ داشته است از ذکر بسیاری از آنها در اینجا خودداری شده است): رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری ایران، رئیس هیات مدیره شرکت های: ریسندگی و بافندگی مطهری و پوشاک جامعه، مدیر کل شرکت های: ریسندگی و بافندگی مقدم و تیم، مدیر تولید نساجی ممتاز، عضو شورای عالی پول و اعتبار و رئیس بنیاد مستضعفان.




7- اسداله عسگراولادي:
  همین یکی –دو هفته قبل، جوابیه معترضانه ای را به یکی از روزنامه های کثیر الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وی با عنوان «حاجی ترانسفر» نام برده اند.

عسگراولادی اهل تهران  است و چه کسی است که او را نشناسد. بر اساس روایتی پیر مرد خوش قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بین المللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیان نشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: جناب رئیس(آل اسحاق) اگر اجازه می دهید، بنده به عنوان یک «کاسب جزء» همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم!

این اظهار نظرش در مقابل دیدگان حیرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد!
از اعضاي بنام مؤتلفه، رئيس اتاق مشترك ايران و چين، دارنده شركت بزرگ «حساس» كه در عرصه صادرات خشكبار و به خصوص پسته ايران در سطح جهان صاحب نام است. چند هفته قبل هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانک ها را نخریده ، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است.



8- فاطمه مقیمی:
اهل رشت است. به روسری و مزدای صورتی رنگش نگاه نکنید، راننده کامیون های زیادی آخر برج چشمشان به دست خانم رئیس دوخته شده است.

 موسس و مدیر عامل شرکت حمل و نقل بین الملل است و در کارگروه های مرتبط با موضوع حمل و نقل همکاری های زیادی دارد.

داستان زندگیش هم خالی از لطف نیست. مقیمی قرار بوده مترجم یا معلم زبان باشد. ماجرا از جایی شروع شده که مترجم یک شرکت حمل و نقل بین المللی شده است و بعد وقتی صحبت های روسایش را ترجمه می کرده، فکر کرده که چرا خودش مدیر نشود. همین می شود که یک شرکت راه می اندازد و باقی ماجرا!





9- محمد مهدی رئیس زاده:
مشهدی 52 ساله انگار برای مدیریت در این دنیا حاضر شده: عضو هیات مدیره و مدیر عامل گروه صنایع سیمان کرمان، عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت تسهیلات بازرگانی صنعتی، عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت بازرگانی صنایع ملی ایران، رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری سیمان کرمان، عضو هیات مدیره شرکت سیمان ممتازان، عضو هیات مدیره گروه تولیدی لاستیک بارز، نایب رئیس هیات مدیره شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران و... .








10- احمد اميراحمدي:
71 ساله است، اما خیلی جوان مانده، به گوش های شکسته و پف کرده اش که نگاه کنید ظاهرا رمز جوانیش را دریافتید، کشتی گیر با سابقه ای است. البته کیست که نداند کار و پول خوب هم آدمی را جوان نگه میدارد! كشتي‌گير قديمي با گوش‌هاي شكسته كه به‌عنوان پدر سرب و روي كشور شناخته مي‌شود اهل تهران است.
علاوه بر سرب و روی، در صنعت شیشه و بلور هم کم فعالیت نکرده است. عناوینی چون: رئیس انجمن صنفی کارفرمایان صنعت شیشه و بلور استان تهران، و شرکت تعاونی تولید کنندگان شیشه و بلور و انجمن تخصصی صنایع همگن شیشه وبلور تهران، نایب رئیس خانه صنعت و معدن تهران و... را هم یدک می کشد.





11- تقي بهرامي نوشهر:
فکر نکنید چون شهرتش به نوشهر ختم می شود شمالی ست. دو کلمه که حرف بزنید متوجه لهجه دلنشین اذریش خواهید شد.
متولد 1324 در اردبیل است. اگر سر و کارتان به بازار آهن و ... خورده، احتمالا میخواهید بدانید چه کسی فی این بازار را مشخص می کند. با پدر خوانده فولاد كشور آشنا شوید! مؤسس چندين شركت بزرگ فولاد و فعال اين صنعت است.
او موسس شرکت های گرو.ه صنعتی نورد نوشهر، ذوب آهن اردبیل و سبلان و سهند، کارخانه قطعه سازی دینام و استارت اردبیل، سیمان خلخال، کاغذ سازی اترک اصفهان، رئیس انجمن فولاد کشور، دبیر کل خانه صنعت و معدن، رئیس هیات مدیره شرکت کشتیرانی لنگر است.




12- محمد صدر هاشمي‌نژاد:
از مؤسسان اولين بانك خصوصي كشور و رئيس هيأت‌مديره همان بانك، مدیر عامل شركت توانمند ساختماني استراتوس، كسي نمي‌داند او چقدر ثروت دارد، اما در زمينه ساختمان‌سازي و بازرگاني از بزرگان به شمار مي‌رود. صدر هاشمی متولد 1329 در شهر کرمان است.









13- پدرام سلطاني:
شخصي كه با وجود جوان بودن به‌عنوان يكي از بزرگان بخش خصوصي پتروشيمي معروف است.
41 سال سن دارد و متولد زاهدان است. رئیس هیات مدیره گروه شرکت های پرسال، عضو هیات مدیره و دبیر کل اتحادیه صادر کنندگان فرآرده های نفت، گاز و پتروشیمی ایران، موسس، عضو هیات مدیره و مدیر عامل صندوق توسعه صادرات فرآرده های نفتی ایران است.







14- علی شمس اردكاني:
مديرعامل يك شركت بزرگ خودروسازي و از فعالين بنام صنعت خودروسازي خصوصي در كشور. سوابق اجرای شمس اردکانی کم نیست که بتوان در چند خط تمام آنها را گفت. رئیس مجمع ایران برای فردا، مشاور وزارت نفت، عضو هیات مدیره بانک مسکن  در امور بازرگانی و مالی در اردن، رئیس هیات مدیره شرکت های گروه سرمایه گذاری و تبدیل گاز به مایع نارکنگان، رئیس اجرایی هیات مدیره شرکت های آسیای آرام و صنایع خودرو کویر و گروه بین المللی ساروج بوشهر، دبیر کل اتاق بازرگانی ایران، عضو بنیانگذار منطقه آزاد قشم و.... شمس اردکانی متولد 1322  در اصفهان است.





15- عباسعلي قصاعي:
از بازماندگان خاندان بزرگ سرمايه‌دار قصاعي و از بزرگ‌ترين فعالان صنعت چيني در كشور است. به سال1326 در نطنز به دنیا آمده و تا امروز نامش را با چینی و بلور در ذهن بازار ثبت کرده است. قصاعی 63 ساله مدیر شرکت های صنایع چینی قصایی، چینی زرین ایران، چینی یاسمن، صنایع بسته بندی زرین بان و رئیس انجمن صنایع چینی ایران است.








16- محسن بهرامي ارض اقدس:
از مديران ارشد حيات نو و مشاور شهردار تهران را در کارنامه اش دارد.
بیشتر سمت های دولتی داشته مثل معاونت وزیر بازرگانی و مشاور وزارت نفت داشته است، اما این باعث نمی شود که ارض اقدس مشهدی چیزی از سایرین کم داشته باشد، چراکه در حال حاضر او مدیرعامل و عضو هیات مدیره ده ها شرکت صنعتی بزرگ است. ارض اقدس 54 ساله است.







17- احمد پورفلاح:
از اقتصادی های خوش تیپ «خیر» به شمار می رود.  متولد کرج است و حالا 65 ساله شده. مديرعامل شركت بزرگ تأسيساتي سكو ايران است علاوه بر این عناوینی چون:  قائم مقام رئیس هیات مدیره اتاق ایران و ایتالیا، نایب رئیس اتاق ایران و استرالیا، عضو شورای مرکزی ICC، عضو هیات امنای موسسه خیریه محک و... را نیز یدک می کشد.








18- مسعود دانشمند:
61 سال دارد و اهل زاهدان است. دارنده يك شركت بزرگ حمل و نقل دريايي است. اما شاید دوستی اش( با وجود کراواتی که همیشه به گردن دارد) با علینقی خاموشی هم جزو عناوینش باید ذکر شود.  البته از دور دستی هم بر آتش هتلداری یا چیزی شبیه گردشگری  و سفر و... دارد!









19- هوشنگ ادهمی:
همشهری روسای اتاق های ایران و تهران است، یک زنجانی  58 ساله. عناوینی چون: مدیر عامل شرکت مبنای خاورمیانه(اکنون)، مدیرعامل سیمان فارس خوزستان، رئیس هیات مدیره شرکت توسعه معادن روی، مدیر گروه سیمان سازمان صنایع ملی ایران را در کارنامه اش دارد.









20- اکبر برادر هریسچیان:
تبریزی 70 ساله است. فرش تبریز را چه کسی نمی شناسد؟ در اطراف تبریز هم منطقه ای وجود دارد به نام هریس، شاید نام فامیلش را از آن منطقه اخذ کرده باشد که اتفاقا اگر در ایران فرش تبریز مشهور است، در تبریز هم فرش هریس. او هم در این هنر-فن صاحب نام است.
هریسچیان مدیر عامل و رئیس اتحادیه صادر کنندگان فرش ایران است.








21- محمدرضا بهرامند:
تهرانی 61 ساله، بی مقدمه بگذارید برخی از سمت هایش را مرور کنیم: عضو هیات مدیره شرکت های: تولید و فراوری مواد معدنی ایران، گدارسنگ، سنگاب همدان، معدنی پیرتاک، فراسنگ محلات، منطقه ای، معادن آذربایجان، فصلنامه سنگ، اروم کانسار، مدیر عامل و عضو هیات مدیره: فرامز تهران، مجتمع معادن نی ریز، سنگاب آذرشهر، معدنی ایران سنگ، مدیر مسئول مجله سنگ و معدن، عضو کمیته ملی برگزاری بیستمین کنگره جهانی معدن، مشاور وزیر معادن و فلزات در ستاد سیاست گذاری توسعه صادرات سنگ کشور- نایب رئیس کنونی کمیسیون معادن اتاق ایران و... .





22- مهدی پورقاضی:
دوباره نوبت به اصفهانی ها رسید، اینبار یک اصفهانی 53 ساله. با عناوینی مثل: مدیر عامل شرکت نیرومند پلیمر و شرکت فرافن گاز تهران.

 او در صنعتی فعال است که مردم کوچه و بازار به آن می گویند پلاستیک.









23- احمد ترک نژاد:
درست 50 ساله است. متولد الشتر . ترک نژاد از جهادگران سال های قبل بوده و از اقتصادیان امروز! نام بانک خصوصی در کشورمان با پارسیان گره خورده، عناوینی مثل: مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری بانک پارسیان، رئیس هیات مدیره شرکت تجاری بین المللی راهبرد پارسیان، رئیس هیات مدیره شرکت توسعه سیستم های حمل و نقل راه ابریشم، نایب رئیس هیات مدیره شرکت پارسیان اینترنشنال، عضو هیات مدیره شرکت گشترش هتل های لوتوس پارسیان را در کارنامه دارد.






24- محمدرضاجابر انصاری:
61 ساله، اهل تهران، ایجاد یا مشارکت در تاسیس شرکت های: دژ پاد، صنایع فلزی سبک، گروه صنعتی سپاهان، آهن و فولاد اصفهان، ساخته های فلزی اصفهانیان، سرمایه گذاری صنایع ایران، سرمایه گذاری ساختمانی سخت آژند، زراعی محمدآباد، آجر ماشینی سه ام، بار آهن سپاهان، آژند سازه اسکان و مهر آژند، انبوه سازان اسکان، عضو موسس شرکت های عام و تشکل های صنفی موسسه اعتباری کارآفرینان، بانک کارآفرینان، فروسیلیس ایران، بیمه کارآفرین، اتحادیه صنایع فلزی سبک و... را یدک می کشد.






25- غلامرضا حمیدی انارکی:
بالاخره نوبت به سمنان هم رسید، 66 ساله است و عناوینی مثل: رئیس کارگاه شرکت پارادیس، عضو هیات مدیره شرکت سرب و روی، مدیر عامل شرکت های: باریت ایران، ایران کان آرا، تولید و فراوری مواد معدنی ایران، معدنی آهن آجین، فولاد زاگرس، مواد نسوز بیرجند، مدیرعهامل تهیه و تولید مواد نسوز کشور-رئیس کنونی کمیسیون معادن اتاق ایران و... را یدک می کشد.







26- محمدرضا حیدری:
درست 60 ساله شده است، کردی از خطه کرمانشاه،  رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت سیمان فارس و خوزستان و 50عضویت در هیات مدیره بیش از 50  شرکت بزرگ بورسی را در کارنامه دارد.









27- مسعود خوانساری:
بازهم یک اصفهانی، 56 ساله است و موسس و مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری آتی سامان .










28- جمشید عدالتیان شهریاری:
  55 ساله و اهل تهران، بسیار خوشتیپ و البته مدیر، تحصیلاتش را در آلمان ادامه داده و مدیر عامل شرکت کمپاس ایران و سرپرست منطقه 7 کمپاس بین الملل، رئیس هیات مدیره شرکت صنایع فراورده های غذایی پدیده دیناوند است.









29- فرهاد فزونی:
تهرانی 63 ساله مدیر عامل و رئیس هیات مدیره شرکت های گروه سرزمین سبز است.











30- توفیق مجد پور:
تبریزی 60 ساله، رئیس هیات مدیره شرکت کشتیرانی فرادریا و شرکت برادران مجدپور است.

... و البته میلیاردرهای ایران به همین فهرست ختم نمی شوند.







نيايش

نيايش

 

دستي افشان، تا ز سر انگشتانت صد قطره چكد،

هر قطره شود خورشيد

باشد كه به صد سوزن نور، شب ما را بكند روزن روزن.

ما بي تاب، و نيايش بي رنگ.

از مهر لبخندي كن، بنشان بر لب ما

باشد كه سرودي خيزد در خورد نيوشيدن تو.

ما هسته پنهان تماشاييم.

ز تجلي ابري كن، بفرست،‌كه ببارد بر سر ما

باشد كه به شوري بشكافيم، باشد كه بباليم و

به خورشيد تو پيونديم.

ما جنگل انبوه دگرگوني.

از آتش همرنگي صد اخگر برگير، بر هم تاب، ‌برهم پيچ:

شلاقي كن،‌و بزن بر تن ما

باشد كه ز خاكستر ما، در ما، جنگل يكرنگي بدر آرد سر.

چشمان بسپرديم، خوابي لانه گرفت.

نم زن بر چهره ما

باشد كه شكوفا گردد زنبق چشم، و شود سيراب

از تابش تو، و فرو افتد.

بينايي ره گم كرد.

ياري كن، و گره زن نگه ما و خودت با هم

باشد كه تراود در ما، همه تو.

ما چنگيم: هر تار از ما دردي، سودايي.

زخمه كن از آرامش ناميرا، ما را بنواز

باشد كه تهي گرديم، آكنده شويم از والا « نت » خاموشي.

آيينه شديم، ترسيديم از هر نقش.

خود را در ما بفكن.

باشد كه فرا گيرد هستي ما را، و دگر نقشي ننشيند در ما.

هر سو مرز، هر سو نام.

رشته كن از بي شكلي گذران از مرواريد زمان و مكان

باشد كه بهم پيوندد همه چيز، باشد كه نماند

مرز،‌كه نماند نام.

اي دور از دست! پر تنهايي خسته است.

گه گاه، شوري بوزان

باشد كه شيار پريدن در تو شود خاموش.

*****

 

 

سخنان اندیشمندانه

نیایش ها همان گونه پاسخ می یابند که پرسیده شده اند . رام تیرت

دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد . ماهاتما گاندی

چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: “دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”). ماهاتما گاندی

 




پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. مهاتما گاندی

تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم. مهاتما گاندی

هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم . ماهاتما گاندی

خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را. گاندی

این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است . ماهاتما گاندی

من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود . ماهاتما گاندی

این کتاب به توصیه سازمان تربیتی و علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و برای تجلیل از گاندی گرد آوری شده است. متن اصلی آن در سال 1958 به زبان انگلیسی انتشار یافت. این کتاب منتخبی است از کتابها، مقالات، مصاحبه ها و نطقهای گاندی . ماهاتما گاندی

من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است . ماهاتما گاندی

تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر ” اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم”. ماهاتما گاندی

انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست . زندگی ، واحدی تجزیه ناپذیر است . ماهاتما گاندی

لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید ” صدای ضعیف و آرام” درونی داور نهایی باشد . ماهاتما گاندی

در مورد خدا این اشکال هست که نمی توان او را توصیف و بیان کرد. اما توصیف حقیقت در قلب هر بشری نهفته است. حقیقت همان چیزی است که شما در این لحظه، حق می شمارید و همان خداست. اگر کسی همین حقیقت نسبی را بپرستد و پیروی کند می تواند مطمئن باشد که به مرور زمان به حقیقت مطلق یعنی خدا هم نایل خواهد شد . ماهاتما گاندی

هدف ، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است . ماهاتما گاندی

برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد . ماهاتما گاندی

نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم . ماهاتما گاندی

جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد… مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود -حقیقت- می میرد خجستگی آن دو چندان است . ماهاتما گاندی

چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: “دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”). ماهاتما گاندی

دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد . ماهاتما گاندی

کتابها در بهترین صورت خود می توانند فقط وسیله کمک باشند و اغلب هم موجب مزاحمت می شوند . ماهاتما گاندی

عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟ . ماهاتما گاندی

محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد . ماهاتما گاندی

وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم . ماهاتما گاندی

من از گناه بدم می آید نه از گناهکار . ماهاتما گاندی

 

پیامبر(ص) در شب معراج به خدا چنین عرض کرد:

«پروردگارا!کدام کار بهترین کار است؟»

خداوند فرمود:

«هیچ چیزی نزد من برتر از توکل بر من

و خشنودی به آنچه قسمت کرده ام،نیست.

ای محمّد!

محبتم را شامل حال آنان که همدیگر را

به خاطر من دوست دارند،نموده ام.

محبتم شامل آنانکه به خاطر من

به همدیگر مهربان هستند،خواهد شد.

محبت من شامل حال آنان که به خاطر من

پیوند دوستی دارند،می شود.

محبت من بر آنان که بر من توکل می کنند،

واجب است.

برای محبت من حدود و نهایتی نیست...»


مديريت زمان برگرفته از سایت   www.yadbegir.com

 

شكار فرصتها: چه در خوابگاه داخل دانشگاه مستقر هستيد يا براي خود خانه اي اجاره كرده ايد، فهرست كلاسها را به ترتيب زماني روزهاي نزديكتر و ديرتر تنظيم كنيد. و از زمانهاي بين كلاسها براي مطالعه استفاده كنيد. بهر حال در فواصل بين كلاسها، در محوطه دانشگاه وقتتان مي گذرد پس چرا براي مطالعه از اين فرصتها استفاده نكنيد؟

مواجهه با واقعيات: (صرفنظر از جزئيات) يك ساعت داخل دانشگاه و دو ساعت خارج از آن وقت تلف مي شود. بسته به زماني كه كسب مي كنيد اين برنامه مي تواند بسيار متنوع و متغير باشد. اگر زمان كافي براي مطالعه نيابيد، شانس كسب نمرات بالا، كاهش مي يابد.

سرگرمي هاي فكري:

  • در برنامه ام يك هفته را در نظر مي گيرم: در طي اولين هفته كلاس،  اولين هفته از دو هفته را مطالعه كنيد، و به خاطر مشكلاتي مثل بيماري، مشكلات خانوادگي و غيره كه بعدها ممكن است پيش آيد، يك هفته ذخيره كنيد.
  • زمان مدرسه از 9 صبح تا 5 عصر: (ساعت 9 صبح به دانشكده رسيده و 5 آنجا را ترك كنيد.)
  • زمان گرانبهاست و من آن را هدر نخواهم داد: مطالعه را در زمانهاي مختلف روز امتحان كنيد تا ساعاتي كه تمركزتان حداكثر است را كشف كنيد. براي بسياري دانش آموزان يك ساعت مطالعه در روز معادل يك و نيم ساعت مطالعه در عصر است.
  • من با مشكل ترين حالت شروع مي كنم: تكاليف سخت را در اول هر روز انجام دهيد (يا حداقل در اول روز شروع كنيد) چون هشيارتريد و مسايل مهم غير قابل حل به نظر نخواهد آمد.
  • زمان همچنان مي گذرد! از هر لحظه در دسترس استفاده كنيد. حتي لحظات در حال رفت و آمد بين خانه و محل كار، انتظار در يك اداره، و وقت هاي استراحت در كار. فوت و فن هر تكليفي را مي دانيد پس به طور كاربردي آن تكليف را انجام دهيد و آن را همراه خود بياوريد مثلاً در قطار بخوانيد و يا در وقت استراحت كاري كمي مسايل رياضي حل كنيد و يا زماني كه منتظر اتوبوس هستيد يا در محوطه دانشگاه قدم مي زنيد فلاش كارت هاي زبانهاي خارجي را مطالعه كنيد. (فلاش كارت: خلاصه نويسي و يادداشت برداري كلمات و متن در برگه هاي كوچك). از اين فرصتهاي كوتاه بسيار مي توانيد شكار كرده و استفاده كنيد.
  • حتي اگر احساس كنم الان مطالعه را دوست ندارم. با خود مي گويم من فقط 15 دقيقه مطالعه خواهم كرد. سخت ترين بخش مطالعه شروع آن است. اين راهي براي متقاعد كردن خودتان در شروع مطالعه است.
  • من خودم را دروغگو خطاب مي كنم. هر وقت گفتم بعداً مطالعه مي كنم از خود بپرسيد واقعاً هر چند وقت به چند وقت «بعداً» مطالعه كرديد (بزودي وقتي به خانه رسيدم، يا در جمعه، ...)

خرد كردن تكاليف

  • كارهاي بزرگ را به كارهاي معين كوچك تكه تكه كنيد. به خود نگوييد كه مي نشينم و 10 صفحه تكليف انجام مي دهم، بلكه بگوييد 3 عنوان را مي يابم و آنها را مي خوانم. تكليف هاي بلند خواندني را به قطعات كوچكتر تبديل كنيد.
  • خواندني هاتان را 24 ساعت بعد دوباره مرور كنيد. اين كار 10 دقيقه وقت مي برد و بازدهي آن را زماني كه پيرامون آن مطلب امتحان داريد در مي يابيد.
  • فاصله در بين مطالعه را فراموش نكنيد. بسياري دانش آموزان دوست دارند يك ساعت مطالعه كنند و 5 يا 10 دقيقه استراحت كنند. اين برنامه بسته به موضوعي كه مي خوانيد و اينكه چقدر آمادگي يادگيري داريد، مي تواند متنوع باشد.
  • اجازه ندهيد مطالعه شما را گيج و سرگردان كند. در ميان كارهايي كه مي توانيد در زمان استراحت انجام دهيد، خوردن يك خوراكي كار صحيحي است اما نگاه كردن تلويزيون يا چك كردن ايميل به راحتي منجر به 2 ساعت زمان استراحت مي شود. چت كردن هم كه يكي از كارهاي بسيار زمان بر هستند مواظب باشيد به اين كار معتاد نشويد، چون موفقيت شما را تحت تاثير قرار خواهد داد.
  • اگر كتاب سنگين است. در حالي كه استراحت مي كنيد يا به مكانهاي تفريحي مي رويد، اجباراً موضوعاتي از كتاب را بكنيد، با پانچ، سوراخ دار كرده و جلد كنيد كل كتاب را در پوشه يا زون كن بزرگي در منزل نگهداري كنيد. زماني كه به تفريح مي رويد موضوع مورد مطالعه را در كوله پشتي در قالب يك جلد كوچك حمل كنيد. بنابراين راهي براي اينكه يك كتاب سنگين را بخوانيد پيدا كرديد.

رئيس خودتان باشيد: كارها را برنامه ريزي كنيد.

  • تقويم برنامه ترم خود را بالاي ميز يا هر جاي ديگر بزنيد. اين تقويم بايد شامل امتحانات و مقالات باشد اما تكاليف درسي را ننويسيد چون نياز به ديد بزرگتري در راستاي حركت رو به جلوي خود در نقشه داريد.
  • رئيستان نمي گويد «كارهايي كه گاهگاهي انجام مي داديد را امتحان كنيد.» بلكه مي گويد چه كاري و در چه وقت انجام دهيد. آن كار را همراه تكليفتان انجام دهيد.
  • عادت درس خواندن را در ساعات مخصوصي از روز ايجاد كنيد. اين عادت شما را از خوره فكري اينكه آيا بايستي الان درس بخوانم يا نه (و در نتيجه عذاب وجدان در زماني كه درس نمي خوانيد) را حفظ مي كند.
  • سعي كنيد يك هفته طبق برنامه ريزي حركت كنيد. زمانهاي ثابت مثل زمان كلاس ها را يادداشت كنيد و مرتباً از روي ساعت كار كنيد. سپس اين برنامه را تكثير كنيد كه براي هر هفته از ترم كپي داشته باشيد. سرانجام هر جمعه شب (يا هر زمان ديگر)، تكاليف ويژه را به برنامه هفتگي انتقال دهيد.
  • سعي كنيد ليست را انجام دهيد. اگر شخص انعطاف پذيري هستيد از يك برنامه روزانه يا هفتگي براي انجام ليست استفاده كنيد. هر جمعه شب ليستي از تكاليف و خواندني هاي هفته بعد را تهيه كنيد. هر بعدازظهر ليستي از آنچه فردا خواهيد داد را بنويسيد. (ممكن است بخواهيد ليست روزانه را به ديوار بزنيد يا در برنامه ساعتهاي زنگ دار آن را نصب كنيد.
  • جداگانه ليستي از تكاليف مدرسه يا كارهايي كه انجام آنها در الويت است را تهيه كنيد. اگر برآورد مي كنيد صرف زمان «خريد يك لباس جديد» با صرف زمان «23 تا 56 صفحه درس خواندن» فكر كنيد كدام را اول انجام دهيد؟ اگر بخواهيد تمام كارهاي روزمره تان را قبل شروع مطالعه انجام دهيد، ساعت 10 شب مي شود و شما هنوز لاي كتاب را باز نكرده ايد.

شما يك ماشين نيستيد.

  • 7 تا 9 ساعت در شبانه روز بخوابيد. اين نكته اي است كه كمتر توجه مي شود محققان دريافته اند كه توانايي انجام كارهايي كه در بالا ذكر شد را نداريد اگر به اندازه كافي نخوابيد. تغذيه صحيح داشته باشيد و ورزش كنيد البته ورزش مهيج نكنيد بلكه كمي نرمش و ورزش سبك به مطالعه سالم، شاد و هوشياري بيشتر كمك مي كند.
  • برنامه ريزي كنيد كه در هر آخر هفته بازي  كنيد. خود را از بازي و تفريح براي مدت طولاني محروم نكنيد چون ممكن است در مسير اشتباهي بيفتيد.
  • به خاطر داشته باشيد برنامه شما روي سنگ حك نشده است. در مواقعي نياز به انعطاف پذيري داريد.

براساس اهميت الويت بندي كنيد.

  • تنها 24 ساعت در شبانه روز زمان داريد و همه كار را در اين زمان نمي توانيد انجام دهيد. از كارهاي فراوان خود مثل شركت در بسياري فعاليت ها بكاهيد.
  • اولويت بندي كارها: چه كاري بيشترين اهميت را برايتان دارد؟ اگر مدرسه بيشترين اهميت را برايتان دارد از كارهاي فرعي ديگر در زندگي بزنيد.
  • همه چيز را نمي توانيد يادبگيريد. آنچه بيشترين اهميت در كتاب يا سخنراني شما دارد را مشخص كنيد ممكن است از لحاظ زماني اشتباه كنيد اما اگر سعي كنيد همه چيز را ياد بگيريد، هيچ مطلبي را عمقي فرا نمي گيريد. و فراگيري نكات تستي را از دست مي دهيد.

 

گياه خواري

پاسخی به یک سوال

لطفا نظر دهید

ادامه نوشته

شناخت ذهن انسان برگرفته از سايت www.centralclubs.com

ذهن انسان همه چيز را كنترل مي كند . ادراكات، تصورات ، تفكرات ، اعتقادات .بطور كلي تمام جنبه هاي شناختي رفتار انسان تحت كنترل است. جهان و هر آنچه كه در آن موجود است، ازطريق تصورات ما در ذهن انعكاس مي يابد.

ادامه نوشته

حضرت علی (علیه السلام):

<< خردمند بر سعی خویش تکیه می کند و بی خرد بر آرزوی خویش >>