سلام ما همه بی خیالیم

هروقت خیلی ناراحتی فقط بی خیال باش انگارکه تواین دنیا نیستی حتی وقتی میفهمی دوست دخترت یادوست پسرت دوست نداره ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

شما وقتی ناراحتیدچیکارمیکنید؟

بیخیالا

 

بیخیالا

خاطرات یک دانشجوی دم بخت

دوشنبه اول مهر:امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت:بله، اما تشکیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید.

با اینکه از خندیدنش لجم گرفت، اما فکر کنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسید که ترم یکی هستید یا نه. گمانم می خواست سر صحبت را باز کند و بیاید خواستگاری؛ اما شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد نخندد!

***

دو هفته بعد، سه شنبه:امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام کرد، من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری کند. وارد کلاس که شدم استاد گفت:"دو هفته از کلاس ها گذشته، شما تا حالا کجا بودید؟" یکی از پسرهای کلاس گفت:«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم کردم. اگر از من خواستگاری کند، هیچ وقت جوابش را نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد طعنه نزند!

***

چهارشنبه:امروز صبح قبل از اینکه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر کوچه کیک و ساندیس گرفتم او هم از من پرسید که دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می کرد، من قبول نمی کردم؛ آخر شرط اول من برای ازدواج این است که تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!

***

جمعه:امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را که برداشتم، پسری گفت: خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم که فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس و کارش پرسیدم و بعد گفتم که قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ کرد و گفت نه و تلفن را قطع کرد. گمانم باورش نمی شد که قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم خجالتی نباشد!

***

سه هفته بعد شنبه:امروز سرم درد می کرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه که به مغازه اش بروم می گویم که قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتکلیفی دربیاید، چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم گیر نباشد!

***

سه شنبه:امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت که حالا نباید به فکر ازدواج باشم. گفت که می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی که او نخواهد ازدواج کند دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فکر کنم داشت امتحانم می‌کرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم به من اعتماد داشته باشد!

***

چهارشنبه:امروز یکی از پسرهای سال بالایی که دیرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهی کرد، من هم بخشیدمش. به نظرم می‌خواست از من خواستگاری کند، چون فهمید من چه همسر مهربان و با گذشتی برایش می‌شوم؛ اما من قبول نمی‌کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم حواسش جمع باشد و به کسی تنه نزند!

***

جمعه: امروز تمام مدت خوابیده بودم؛ حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم. گفته بودم که تا قصد ازدواج نداشته باشد جوای تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم مسئولیت پذیر باشد!

***

دوشنبه:امروز از اصغرآقا بقال 2 تا کیک و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هایش که تو هم رفت فهمید که غیرتی است. حالا مطمئنم که او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم غیرتی نباشد، چون این کارها قدیمی شده!

***

پنچ شنبه: امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع کردم. با او هم ازدواج نمی کنم؛ چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم هی مرا امتحان نکند!

***

دوشنبه: امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش کرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم کردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم وفادار باشد!

***

شنبه: امروز یک پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال کردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد که اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نکردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زن دیگری نداشته باشد!

***

یکشنبه: امروز همان پسری که روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم که دیر یا زود از من خواستگاری می کند. کمی که من و من کرد، خواست که از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاری کنم و اجازه بگیرم که کمی با او حرف بزند. من هم قبول نکردم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم چشم پاک باشد!

***

ترم آخر : امروز هیچ کس از من خواستگاری نکرد. من می دانم می ترشم و آخر سر هم مجبور می شم زن اکبرآقا مکانیک بشوم...

اخرین کلمات

آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...

آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟

آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...

آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...

آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟

آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...

آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!

آخرین کلمات یک کامپیوتری : هارددیسک پاک شده است...

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...

آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!

آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...

آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟

حقایقی تلخ در مورد مردان

1- مردان خوب، زشت هستند.

2- مردان خوش قیافه، خوب نیستند.
3- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند.

4- مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند.

5- مردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی خوبند، پولدار نیستند.

6- مـردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی پولدار و خوبند، تصور می کنـنـد مـا بـه دنبال مال آنها هستیم.

7- مردان خوش قیافه و بی پول، بدنبال پول ما هستند.

8- مردان خـوش قـیافه، که آنچنان خوب نیستند و تا حدی به جنس مخالف علاقمندند، تصور نمیکنند که ما به اندازه کافی زیبا هستیم.

9- مردانی که تصور می کـنـنـد مـا زیـبـا هستـیم، به جنس مخالف علاقمندند، تا حدی خوش قیافه و پولدار هستند، آدمهایی ترسو و بزدل میباشند.

10- مردانی که تا حدی خوش قیافه هستند، تاحـدی خـوب هستند، مقداری پول دارند و سپاسگزار خدا هستند، به جنس مخالف علاقمندند، خجالتی هسـتند، و هرگز اولین قدم را برنمی دارند ( برای آشنایی پیش قدم نمی شوند).

11- مردانی که هرگز قدم اول را برنمیرارند، زمانی که ما پیشقدم می شـویم، اتوماتیک وار علاقه را در ما از بین میبرند.

چقدر این مانتو صورتیه بهت میاد

«چقدر اين مانتو صورتيه بهت ميآد. انگار واسه تو دوختنش.»


« يعني ميخواي بياي منو بگيري؟ اين يه جور خواستگاري غيرمستقيمه؟ آره؟ ببين... چيزه... من اصلا آمادگيشو ندارم. واي خداي من، چه غلطي كردم اين مانتو رو پوشيدم... آخه چرا اينقدر بدون مقدمه؟ نه، نه، نميتونم قبول كنم. من هنوز كلي كار دارم كه بايد انجامشون بدم. بايد درسمو ادامه بدم....»

«ولي من...»

« ولي من چي؟ ميخواي بزني زير حرفت؟ اومدي اسم گذاشتي روي دختر مردم ميخواي بري؟ (اشك زنانه!) واي خداي من. ديدي بيعصمت شدم! چقدر به من گفتن به پسرا اعتماد نكن، چرا گوش نكردم؟ حالا جواب خونوادهام رو چي بدم؟»

«ميشه يه لحظه آروم بگيري؟»

«آروم بگيرم؟ واقعا توقع داري آروم بگيرم؟ همتون مثل هم هستيد. تا ميبينيد دختري بهتون دلبسته، فكر ميكنيد خبريه. اصلا اگه مياومدي خواستگاري هم خانواده ام محال بود قبول كنن منو بدن به آدم آس و پاسي مثل تو. هيچ جلوي آينه به قيافت نيگا كردي؟ شغل درست و حسابي كه نداري، پول و پله كه نداري، موقعيت اجتماعي كه نداري، من نميدونم چي فكر كردي كه اومدي خواستگاري.»

« حيف شد.»

«چي حيف شد؟»

«كه خونوادت راضي نميشن.»

« كي گفته راضي نميشن؟ يعني درسته كه يه مقدار سختگيري ميكنن، اما اگه من بخوام محاله نه بيارن.»

«آخه من كار درست و حسابي كه ندارم، اونا هم حق دارن نگران دخترشون باشن.»

«خب با هم ميگرديم يه شغل خوب واست دست و پا ميكنيم.»

«آخه پولم ندارم.»

«عزيز دل آينده من! اول زندگي كي پول داره كه تو داشته باشي؟»

«آخه بدبختي اينه كه قيافهام ندارم.»

«اتفاقا خيلي هم خوبه كه قيافه نداري! من اصلا دوست ندارم چشم كسي دنبالت باشه. اينجوري دوام زندگيمون هم بيشتر ميشه.»

«بايد فكر كنم!»

«اوكي، فكراتو بكن، فقط تاخير نكن كه دارن رومون تحقيق ميكنن، اونوقت ميفهمن دليلش ماييم. نميخوام اول زندگي حساسيت رومون باشه. واي خداي من، حالا لباس چي بپوشم؟ نوبت آرايشگاه نگرفتم، چقدر كار دارم من. تو چرا هيچي نميگي؟ تو هم هيجانزدهاي، نه؟! يه چيزي بگو ديگه.»

«دارم فكر ميكنم.»

«داري زيادي سخت ميگيري. به چي داري داري فكر ميكني؟ به من بگو، با من راحت باش، من شريك زندگيتم، حق دارم بدونم كه توي ذهنت چي ميگذره!»

«دارم به اين فكر ميكنم كه يه حرف مفت چطور سرنوشت آدمو عوض ميكنه.»

«يعني حالا از اينكه با من ازدواج كردي پشيموني؟!»

برگرفته از وبلاگ http://www.eddycool.blogfa.com/

بالاخره

سلام

هوووووووووووووووووووووف بالاخره تونستم منم یه آپ بذارم

من دختر خاله هستم و فقط اومدم بگم :

میلاد رسول اکرم (ص) بر

 

همه شما دوستان عزیز

 

مبارک باد .

هر چند گذشته ولی خوب ببخشید زودتر نتونستم .

نامه مردی به همسرش

نامه ی مردی که در خارج از شهر سکونتشون کار میکرد به همسرش :

عزیزم این ماه حقوقم را نمی توانم برایت بفرستم به جایش 100 بوسه برایت فرستادم (عشق تو)

همسرش بعد از چند روز اینجوری جواب داد:

عزیزم از اینکه 100 بوس برام فرستادی نهایت تشکر را می کنم.

ریز هزینه ها:

1. با شیر فروش به 2 بوس به توافق رسیدیم.

2. با معلم مدرسه بچه ها با 7 بوس به توافق رسیدیم.

3. صاحب خانه هر روز می اید و 2-3 بوس از من می گیرد.

4. با سوپر مارکتی فقط با بوس به توافق نرسیدیم بنابرین من آیتم های دیگری به او
دادم.

5.سایر موارد 40 بوس.

نگران من نباش…هنوز 35 بوس دیگر برایم باقی مانده که امیدوارم بتونم تا آخر این
ماه با اون سر کنم!

باتشکرازشanp0098

دروغ های شاخ دار

دروغ: بعدا” باهات تماس می گیرم

معنی: دیگه هیچ وقت منو نمی بینی

دروغ: تو قسمتی از وجود منی- نمی دونی تا چه اندازه دوستت دارم

معنی: تو برای من به اندازه کافی زیبا، باهوش و پولدار نیستی میزارمت کنار

دروغ: اون دختر هیچ تیریپی با من نداره – ما فقط دوست معمولی هستیم

معنی: عاشقشم

دروغ: من ترو برای وجود خودت دوست دارم

معنی: من فقط دنبال … هستم

دروغ: آخر این هفته با دوستام داریم میریم کوه

معنی: داریم میریم دختر بازی.

دروغ: می تونی ۵۰ هزار تومن بهم قرض بدی؟ تا آخر هفته بهت برمیگردونم

معنی: پولتو ببوس و باهاش خداحافظی کن.

این هم شاید بزرگترین دروغی باشد که تا بحال گفته شده:

دروغ: قول میدم تا زمانیکه مرگ مارو از هم جدا نکرده عاشقت باشم، باهات صادق باشم و ازت نگهداری کنم

معنی: ازت میخوام لباسامو بشوری، خونمو تمیز کنی، غذا برام بپزی، وقتی مریض میشم ازم پرستاری کنی، از بچه هام مراقبت کنی، به دوستام و خـانوادم سـرویـس بدی . هر وقت بخوام میـرم با دوسـتــام و دخـتـرای دیـگـه گـردش، هیچوقت پول بـهت نمی دم و هیچ کلمه خوشـحال کنـنده ای بـهت نخواهم گفت و هیچ کاری که برای تو جالب باشه انجام نخواهم داد!

                                                 

خصوصیات پسر دخترای ایرانی

پسرها نمی‌توانند
۱- با داشتن هیکلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!
۲- از کلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نکنند و after shave نزنند!
۳- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نکنند و به فکر
ازدواج نیفتند!
۴- در میهمانیها و محافل خانوادگی احساس بامزگی نکنند و چرت و پرت نگویند!
۵- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نکنند!
۶- کت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و
کراوات قهوه‌ای نزنند!
۷- احساس با غیرتی نکنند و راه به راه به آبجی کوچیکه گیر ندهند!
۸- از ۹ سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!
۹- چرت و پرت نگند و از خودشون تعریف نکنند!

دخترها نمی‌توانند
۱- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!
۲- با دیدن یکی خوش تیپ‌تر از خودشون، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!
۳- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه ۶۰ سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!
۴- روزی ۲۴ ساعت با تلفن حرف نزنند!
۵- روزی ۳۰-۴۰ هزار تومان آت و اشغال نخرند!
۶- از مهمونی و
عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالی‌بندی لایه اوزون رو سوراخ نکنند!
۷- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!
۸- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!

منبعhttp://2lasag.blogfa.com

دستور زبان اصفهانی

1- مضاف و موصوف همیشه " ی " میگردد . مثال :
درِ باغ ---> دری باغ
گل قشنگ ---> گلی قشنگ
آدم خوب ---> آدمی خُب

2- " د " ما قبل ساکن تبدیل به " ت " میشود .مثال :
پراید ---> پرایت
آرد ---> آرت

3- " و " ساکن آخر کلمه به " ب " قلب می شود .مثال :
گاو ---> گاب

4- اصولآ در هر کجا که کسره قشنگ باشد فتحه بکار می رود و در هر کجا که فتحه کلمه را زیبا می کند کسره بکار می رود .مثال :
مثال برای فتحه :
اَز ---> اِز
قفَس ---> قفِس
اَزَش ---> اِزِش
بِزَن ---> بِزِن
مثال برای کسره
اِمروز ---> اَمروز
حِیفِ ---> حَیفِس

5- صداء " ا " جایگاهی نداشته وبه " او " تبدیل می شود .مثال :
شما ---> شوما
کجا ---> کوجا
خوبه ---> خوبِس
چادر ---> چادور ---> چادِر


6- حرف " و " در قالب حرف ربطی به " آ " تبدیل می شود .مثال :
من و تو و حسن ---> منا تو آ حسن
اصولآ خود " آ " به عنوان یک حرف ربط به کار می رود .مثال :
من هسَم , آ بابامم هسَن .
در ضمن حرف " آ " به معنی " به علاوه ( + ) " هم به کار می رود .مثال :
3+4+5 ---> 3+4 آ 5

7- حرف " ه " در لهجه اصفهانی به نوعی نابود شده است .مثال :
بچه ها ---> بِچا
گربه ها ---> گُربا
می جهد ---> می جِد
" ه " در آخر کلمات فعل به " د " ساکن بدل میشود .
بِره ---> بِردِ
بشه ---> بِشِد
" ه " به " ی " تبدیل میشود.مثال :
بهتر ---> بیتَرِس
گربه ---> گربیِه
" ه " به " و " بدل می شود .مثال :
می آئیم ---> ما وَم می یَیم
" ه " به " ش " تبدیل میشود .مثال :
بهش می گم ---> بِشِش می گم

نکته : به غیر از اول شخص مفرد ؛ حروف " خوا " به " خ " تبدیل می شود .مثال :
می خوای ---> می خَی

8- در برخی از افعال حرف " ی " به " اوی " تبدیل می شود .مثال :
می گی ---> می گوی

9- حرف اول کلمه " ب " یا " ن " باشد و حرف سوم " ی " باشد یک " ی " بعد از " ب " یا " ن " اضافه می شود .مثال :
بگیر ---> بیگیر
بشین ---> بیشین
بریز ---> بیریز
ببین ---> بیبین

10- حرف " س " در آخر لغات .مثال :
چه خبر ؟؟ ---> چه خبِرِس ؟
بسه ---> بسِس

11- نکته جالب دیگر در مورد کلمه " پس " است که اغلب " س " آن حذف می شود .مثال :
کجایین پس ؟ ---> کو جاین پَ ؟
پس تو کجایی ؟ ---> پَ تو کوجای ؟
" و " ما قبل " ی " به " ف " تبدیل می شود .مثال :
دیوار ---> دیفال

تبصره : در لهجه های Super Esf اصولآ " د " به " ز " تبدیل می شود .مثال :
گنبد ---> گنبِز

12- " ی " در آخر کلمات حذف می شود .مثال :
چیز های زیادی هست ---> چیزا زیادی هست
بچه های اون محله ---> بِچا اون محله
آدمای این دوره زمونه ---> آدِما این دوره زِمونه

13- د+فعل+د .مثال :
دِ بیا دِ
دِ برو دِ
دِ جَل باش دِ


چند اصطلاح اصفهانی


1- آیا عالم به معنای معلوم نیست ---> آیا عالم بیاد یعنی معلوم نیست بیاد
2- " آیدی داره " به معنای معنای جالب ---> آیدی دارده ایشون دارن به ما اینا را می گن
3- جَخ به معنای " تازه " ---> من جَخ رسیدم (( که در بعضی موارد با هم بکار می رود ---> من جَخ تازه رسیدم ))
4- کلمه سیزده که سینزَ تلفظ می شود و نوزده که نونزَ و دوازده که دوازَ خوانده می شود .
5- فعل زیبای اِسِدم که می شود گفت کلمه " گرفتم " را داغون کرده و ضرف آن به شرح زیر است :
اِسِدم - اِسِدی - اِسِد -اِسِدیم - اِسِدید - اِسِدند
6- فعل بِگم از جمله فعلهایی است که کسره حرف اول آن به " و " بدل شده و از استثنائاست .مثال :
بِگو ---> بوگو
بِگم ---> بوگَم
7- " جل باش " به معنای " عجله کن " که (ع) و (ه) اول و آخر کلمه از بین رفته است .
8- در اکثر موارد " ژ " به " ج " تبدیل می شود .
مثال :
ماساژ ---> ماساج
پاساژ ---> پاساج
9- در بعضی مواقع صورت کلی کلمه و حروف دگرگون می شود .مثال :
جوجه ---> چوری
کلاغ ---> غِلاغ
مغازه ---> دوکون
10- اصطلاح " در ار پیش کن " به جای " در را ببند "

و در پایان از تمام اصفهانی های محترم عذر می خواهیم .

اگه هرچی.....بی خیال

- اگه یه بار همه 20واحد رو توی یه ترم افتادین: بی خیالش

-اگه شما رو با نمره 11.99مشروط کردن: خوب... شده دیگه

-اگه استاد می‌خواد به جای آقا بهتون بگه خانوم: بگه

-اگه یه دفعه‌هارد ۱۶۰ گیگابایت شما هاپولی‌هاپو شد: پیش میاد دیگه 

-اگه سر مراسم خواستگاری، همونجا، عروس خانوم گفت نه: ایشاالله خوشبخت بشه

-اگه آمریکا یه موشک اتمی تنظیم کرده درست روی خونه شما: مسئله‌ای نیست


-اگه صبح اول مهر بجای ساعت 6، ساعت 7 رفتین سر کار: دقیقا رفتین سر کار

-اگه کفشی که امروز واکس زدین رو، همه لگد می‌کنن: تعجبی نداره

-اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسی دعوت شدین: مبارکه، عروسی رو که نمی‌شه نرفت

-اگه کار شما به جایی رسیده که خودتون به خودتون ایمیل می‌زنین: اینجوری هم یه صفایی داره

-اگه توی انتخاب واحد به شما 13 واحد بیشتر نرسیده: حتما حکمتی توی اون بوده

-اگه بعد از 3ساعت چت کردن یادتون اومد که با اینترنت ساعت 500 تومن وصل شده بودین: مهم نیست

-اگه شمعهای کیک تولد شما رو بقیه فوت کردن: لبخند بزنین

-اگه ماشینتون جلوی یه مدرسه دخترونه پنچر شد و شما پنچر‌گیری بلد نبودین: خودتون رو نبازین

-اگه در حال فرستادن قلب و بوسه با مسنجر متوجه شدین یکی پشت سرتون وایساده: عیبی نداره بابا

-اگه بغل دستی شما سر کلاس که اتفاقا" کنار شما ردیف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توی دماغش فرو کرد، شش دور بپیچوند، بعد با یه حالت دورانی بیرون آورد، و بعد خیلی آروم زیر میز کلاس دستش رو پاک کرد... نه! این یکی رو شرمنده. آدمیزاد هم یه تحملی داره!

ضرب المثل طنز

چاه مکن بهر کسی ، خسته میشی

دیگ به دیگ چیزی نمی گه

شلوار مرد که دو تا شد ، حال می کنه

گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت رژیمم

صلاح مملکت خویش ، رئیس جمهور داند

جوجه رو هروقت بشمری جیک جیک می کنه

کوه به کوه می رسه ، میّت رو زمین نمی مونه

آشپز که دوتا شد هیچ کدوم غذا درست نمی کنن

پاتو از گلیمت درازتر نکن ، پات دراز می شه شلوار به پات کوتاه می شه
گر با من نبودش هیچ میلی چرا جام مرا بشکست لیلی

معنای سیزده جمله كلیدی پزشكان

این بیماری شما باید فوری درمان بشه:
یعنی من ماه بعد قراره برم مسافرت و معالجه این بیماری خیلی ساده و سودآوره و بهتره زودتر ترتیبش رو بدم!


خوب بگید ببینم مشکلتون از کی شروع شد:
یعنی من از بیماریتون چیزی نفهمیدم و ایده ای ندارم و امیدوارم شما خودتون سرنخی به من بدین!


یک وقت دیگه از منشی برای آخرهای این هفته بگیر:
یعنی من امروز با دوستام دوره دارم، باید برم زودتر بزن به چاک!


هم خبرهای خوب و هم خبرهای بد براتون دارم:
یعنی خبر خوب اینه که من قراره یه ماشین جدید بخرم و خبر بد اینکه شما باید پول اونو بدین!


من به این آزمایشگاه اطمینان دارم بهتره آزمایشهاتون را اونجا انجام بدین:
یعنی من 40 درصد از پول آزمایش بیمارانی که به اونجا معرفی می کنم را می گیرم!


دارویی که براتون نوشتم داروی خیلی جدیدیه:
یعنی من دارم یه مقاله علمی مینویسم و میخواهم از شما مثل موش آزمایشگاهی استفاده کنم!


اگه تا یک هفته دیگه خوب نشدید یه زنگ به من بزنید:
یعنی من نمی دونم بیماریتون چیه شاید خود به خود تا یک هفته دیگه خوب بشه!


بهتره چندتا آزمایش تکمیلی هم انجام بدین:
یعنی من نفهمیدم بیماریتون چیه. شاید بچه های آزمایشگاه بهتون کمک کنن!


ابن بیماری الان خیلی شایعه:
یعنی این چندمین مریضیه که این هفته داشتم باید حتما امشب برم سراغ کتابهای پزشکی و درمورد این بیماری مطالعه کنم!


اگه این عوارض از بین نرفت هفته دیگه زنگ بزنید وقت بگیرین:
یعنی تا حالا مریضی به این سمجی نداشتم خدا را شکر که هفته دیگه مسافرتم و مطب نمیام!


فکر نمی کنم رفتن پیش فیزیوتراپیست فایده ای داشته باشه:
یعنی من از فیزیوتراپیستها نفرت دارم نرخ های ما رو شکستن!


ممکنه یک کمی دردتون بیاد:
یعنی هفته پیش دو تا مریض از شدت درد زبونشون رو گاز گرفتن!


فکر نمی کنید این همه استرس روی اعصابتون اثر گذاشته باشه:
یعنی من فکر می کنم شما دیوونه هستین و امیدوارم یک روانشناس پیدا کنم که هزینه های درمانتون رو باهاش قسمت کنم


غم مخور دوران بی پولی به پایان می رسد

غم مخور دوران بی پولی به پایان می رسد

دارد این یارانه ها استان به استان می رسد


مبلغش هر چند فعلا قابل برداشت نیست

موسم برداشت حتما تا زمستان می رسد


در حساب بانکی ات عمری اگر پولی نبود

بعد از این یک پول یا مفتی فراوان می رسد


چند سالی مایه داران حال می کردند و حال

نوبت حالیدن یارانه داران می رسد


شهر ،کلا شور و حال دیگری بگرفته است

بانگ بوق و سوت و کف از هر خیابان می رسد


آن یکی با ساز،رنگ گلپری جون می زند

این یکی با دنبکش ،بابا کرم خوان می رسد


عمه صغرا پشت گوشی قهقهه سر داده است

شوهرش هم با کباب و نان و ریحان می رسد


مش رجب ،آن گوشه هی یکریز بشکن می زند

خاله توبا هم کمر جنبان و رقصان می رسد


تا که بابام این خبر را در جراید خواند گفت:

خب خدارا شکر پول کفش و تنبان می رسد


مادرم هم خنده جانانه ای فرمود و گفت

پول شال و عینک و یک جفت دندان می رسد


بی بی ازآن سو کمی تا قسمتی فریاد زد:

خرج استخر و سونا م ای جانمی جان می رسد


خانعمو با کیسه و زنبیل و ساکش رفته بانک

تا بگیرد آنچه را فعلا به ایشان می رسد


اصغری در پای منقل ،بود سرگرم حساب

تا ببیند پول چندین لول، الان می رسد


خاله آزیتا که یادش رفته فرمی پر کند

طفکی از دور با چشمان گریان می رسد

جک

   امروز سالگرد تولد پت و مته ! تو هم مثل من اين روز رو به خنگ ترين کسي که ميشناسي تبريک بگو!!!

   میدونی چرا قزوینیا آدمای خوشبختین؟ چون هیچ وقت بخت و اقبال جرات نمیکنه بهشون پشت کنه

   دختره ميره تو كتاب فروشي ميگه آقا ببخشيد كتاب برتري زن بر مرد دارين؟ مرده نگاش ميكنه ميگه خانم شرمنده ما اينجا رمان تخييلي نميفروشيم

   ترکه داشت گريه می کرد. باباش پرسيد چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدوني

   اگر اصفهاني برات يه اس ام اس (پیامک) داد ، بدون که به يادته ، اگردو تا اس ام اس (پیامک) فرستاد بدون که خيلي خاطرت مي خواد ، اگر سه تا اس ام اس (پیامک) فرستاد ، بدون که موبايل مال خودش نيست

   مي دوني سر دره مطب جراحي پلاستيک چي نوشته؟لولو تحويل ميگيريم هلو تحويل ميديم

   مي خواستم شمع باشم تا آخر عمر برات بسوزم... ولي نامرد اديسون برق رو اختراع كرد

   برای صرف جویی در مصرف سوخت از خانمهای عزیز خواهشمندیم با اولین بوق سوار شوند

   به تركه ميگن چرا زنتو باچاقو كشتي ميگه والا وضع ماليمون خوب نبود كه تفنگ بخرم

   ترکه نشسته بود سر جلسه کنکور. سؤالا رو پخش می کنن و ترکه اول یه پنج دقیقه ای مبهوت به سؤالا خیره میشه . بعد یه پنج تومنی از جیبش در میاره شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر میکنه . بعد 50-40 دقیقه مراقب میبینه ترکه خیس عرق شده و مرتب یه سکه رو میندازه بالا و زیر لب فحش میده . میره جلو می پرسه داری چیکار میکنی؟ ترکه می گه همه سؤالا رو جواب دادم . دارم جوابامو چک میکنم

   افسر داشته امتحان رانندگي ميگرفته. از ترکه ميپرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ ترکه ميگه: برف پاك كن جناب سروان! افسر تعجب میکنه، ميپرسه: يعني چي؟ ترکه ميگه: جناب سروان، يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف

   رشتيه پاي كامپيوتر جو گير ميشه زنشو سند تو ال ميكنه

   اگه ديدی جوانی بر درختی تکيه کرده بدان بنزين نداره سکته کرده

   از خـدا يـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن يـه بـاغ داد من از خدا يه درخت خواستم،اون به من يه جنگل داد میترسم از خدا تو رو بخوام بهم یک گله گوساله بده

   به لره ميگن بچت حشيش مي‌كشه ميگه حشيش چيه؟ ميگن يه چيزيه كه آدم مي‌كشه و ميره تو فضا. شب پسرش مياد خونه و لره بهش ميگه اصغر حشيش مي‌كشي؟ پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ لره ميگه خفه شو پدر سگ، مردم تو آسمونا ديدنت

   از لره مي پرسن؟ چه طوري لر شدي ؟مي گه: اولش تفريحي بود

   به لره ميگن علي يارت ميگه ما تيممون تكميله يار خودتون

   يه روز به لره مي گن : دو دو تا ميگه : 4 تا مي گن :اه اه جکو خراب کردي رفت