خودم را آماده میکنم..


خـودم را آمـاده میکـنم بـرای رقـص


بـاید در جشـن آشنـایـی تو و عشـق جدیـدت


سنگـــ تمـام بگذارم


به پیراهنت..



به پیــــــراهنت...


به آفتــــــاب بالای ســـــرت...


به دیـــــــــوار های خانــــــه ات...


به آیینـــــه ی اتـــــاقت که هر روز یک دل سیــــر تماشـــــایت میکند...


من یک نفــــــــرم بی انصــــــــاف!


چطــــــور یک تنـــــه به یک لشـــــــکر حســـــــادت کنم؟

عشق ینی..



عشق یعنی..
حتی اگه..
بدونی نمیخوامت..
بدونی نمیشه...
اما نتونی ترکش کنی..
نه خودشو نه فکرشو..
دوستت دارم خاص ترین مخاطب خاص دنیا

هزار رنگ..



ميانِ آدمـــک هايِ هـــــزار رنـــــگ...
دلباخته يک رنـــگي او شدم
افــسوس...

گذر زمان بيرنـــگش کرد
کم رنگ...
وکم رنگ تر.....
وآخـــ ـــــر
مــَــــــحـــــــــو

دنیا

کل ِدنیاFw: のデコメ絵文字 را هم کـہ داشتہ باشــے ...ゆるふわ のデコメ絵文字

باز هم دلت میخواهد...ペコちゃん リクエストありがとう(^з^)-☆Chu!! パステル のデコメ絵文字

بعضــے وقتها .. فقط بعضــے وقتها ...

براے یـک لحظہ هم کـہ شده ...

همہے ِدنیاے ِیــک نفر باشــےパステル( 〃▽〃) のデコメ絵文字

دوست دارم دیوونه..

گفت :میخوام برات یه یادگاری بنویسم
گفتم:کجا؟
گفت:روقلبت
گفتم:مگه میتونی؟گفت:آره سخت نیست
گفتم:باشه بنویس تاهمیشه یادگاری بمونه
یه خنجر برداشت
گفتم:این دیگه چیه؟
گفت:هیس
ساکت شدم
گفتم:بنویس چرا معطلی؟
خنجروبرداشت وبا تیزی خنجرنوشت:
دوست دارم دیوونه
اون رفت خیلی وقته کجا؟؟نمیدونم
اما هنوزم زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده:
دوست دارم دیوونه


حواست باشه..


بایــــב بــــه بعضــــے پســــرا گفــــت :


آهــــاے پســــر ...


حواســــت باشــــه ...!


ایــــטּ בختــــرے كــــه بــــه تــــפ בل בاבه ,


خیلے هــــا בر " آرزوے نیــــم نگاهــــش " هستنــــב ...

لیاقــــت בاشتــــه بــــاش ..............!

تنها بودن..


تنها بودن ، قدرت میخواهد...


و این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت تنهایت نمی گذارم...


دیگه به کسی نمیگویم دوستت دارم..



دیگـــــــر به کسی نمی گویم: دوســتت دارم...


انگار دوستت دارم های من؛


خداحافظ شنیده می شود...!

..........................................

عشق....غایب


دلتنگی....؟ حاضر
غم.....؟ حاضر
درد....؟ حاضر
تنهایی....؟ حاضر
عشق....؟ غایب
بلندتر میخوانم عشق..........؟ غایب
باز هم نیامده؟! غیبت هایش از حد مجاز چندیست که گذشته
اخراجش میکنم هم خودش و هم خاطراتش را.......