خداحافظی برای همیشه....
یادش بخیر چقدر مطلب نوشتم ولی نه دیگه حالشو دارم نه وقتشو
برای همین بخیال وبلاگم شدم
ما رفتیم خداحافظ همه.......
یادش بخیر چقدر مطلب نوشتم ولی نه دیگه حالشو دارم نه وقتشو
برای همین بخیال وبلاگم شدم
ما رفتیم خداحافظ همه.......
سال نو بر همگان مبارک
سال خوبی را برای همه
آرزو میکنم
چند روز پیش ها برف امد یادم مدرسه مان افتادم خیلی حال میداد اون موقع ها
من و میلاد و اشکان همیشه باهم بودیم اشکان خیلی توپل بود زیاد اهل ورزش نبود من هم لاغر بودم میلاد هم یه ذره شکم داشت
یه روز تو مدرسه میلاد و اشکان داشتند برای خودشان تو حیاط راه میرفتند برای خودشون میگفتندو میخندیدن که من هم مثل گرگ ظاهر شدم
خواستم با اشکان شو خی کنم گفتم میزنم پس کله اش در میرم اونهم که دنبال من نمیاد با اون وزنش
آروم رفتم پشت سرشون زدم تو کله اشکان دویدم دیدم ای بابا این هیچوقت نمیدوید حالا داره دنبال من میکنه
منهم دویدم سمت کلاس وسط راه یادم افتاد که وسط حیاط یخ زده اما دیر شده بود اشکان که از پشت میدوید رسید به من تا دست من گرفت باورتون نمیشه چی شد جفتمون با همدیگه پاهمون رفت بالا با هم دیگه خوردیم زمین
مثل این مسابقات شیرجه دونفر هستن که باهم میپرن شبیه اونها شده بود بعد زود بلند شدیم جالبیش اینکه اصلآ دردمون نیومد هیچ من احساس کردم قلجمم شکست
میلاد و بقیه هم که داشت مارو میدیدند از خنده سرخ شده بود افتاده بود زمین تا یه مدت هم سوجه همکلاسی ها شده بودیم ببین چقدر باحال خورده بودیم زمین که ناظممون هم میخندید
نتیجه اخلاقی هم این شد که هر وقت خواستم شوخی کنم از وسط حیاط فرار نکنم از کناره ها برم
عجب روزهایی بود هه هه هه
جنگل
حال از شما مي خواهيم كه به ميان جنگل برويد.
فنجاني را مي بينيد. چه شكلي است؟
الف) فنجان به نظر من با ارزش مي آيد.
ب) فنجان به نظر من ارزش چنداني ندارد.
با آن چكار مي كنيد؟
الف) رهايش مي كنم و از كنارش مي گذرم.
ب) ار زمين برمي دارمش و سپس دوباره به زمين مي اندازمش.
پ) از آن استفاده مي كنم و سپس آن را همانجا رها مي كنم.
ت) بر مي دارمش و با خودم مي برم.
آب
به راهپيمايي در جنگل ادامه مي دهيد تا به آبي مي رسيد.
به راهتان در جنگل ادامه مي دهيد كه ناگهان با خرسي مواجه مي شويد.
به راهتان ادامه مي دهيد تا به ساحلي مي رسيد.
چند نفر آدم در آنجا مي بينيد؟
الف) صدها و شايد هزاران نفر.
ب) 20 تا 100 نفر
پ) يكيا دو نفر
ت) هيچكس
فاصله شما از آنها چقدر است؟
الف) آنقدر نزديكند كه مي توان با آنها صحبت كرد.
ب) آنقدر نزديك نيستند كه بتوان با آنها صحبت كرد.
پ) يا خيلي دورند ويا هيچكس در ساحل نيست.
جواب در ادامه مطلب
حالا چند سوال امتحان ورودی دانشگاه ایرلند را نگاه کنید ببینید میتونید جواب بدید
جواب در ادامه مطلب
1- رونالدو محبوب نیست - مشهوره - یعنی همه میشناسنش !
این هم لینک سایت
شاید اکثر شما این را ندانید ولی این ترفندی خوب برای سرعت اینترنت است و هیچ مشکلی ایجاد نمیکند
ويندوز XP اين قابليت را داراست که مي تواند وقتی به اينترنت متصل مي شويد به طور خودکار فايل های سيستم را به روز رسانی کند یعنی آن ها را از سايت مايکروسافت دريافت کند. اما اين امکان بيشتر برای کاربرانی است که نسخه اصلی ويندوز را خريده اند نه ايران! و به سرعت بالای اينترنت دسترسی دارند. برای اينکه این به روز رسانی نزدیک به 100 MB است و با سرعت اینترنت ایران بیشتر از یک هفته طول می کشد! وقتی که به اينترنت متصل مي شويد کمی طول مي کشد تا اين امکان فعال شود.
ولی با توجه به اینکه بیشتر استفاده کنندگان از اینترنت در ایران از مودم استفاده می کنند و به اینترنت با سرعت بالا دسترسی ندارند سرعت اينترنت آنها بسیار کم مي شود. پس بهتر است که آن را غير فعال کنيد برای غير فعال کردن به روز رسانی خودکار ويندوز روی آيکون My Computer کليک راست کرده و گزينه Properties را انتخاب نمایيد. در کادر باز شده به زبانه Automatic Updates برويد و گزينه Turn Off Automatic Updating را انتخاب نماييد. در پايان دکمه Apply و OK را کليک کنيد.
چيز راحتی هست و ظاهرآ خيلی ساده ولی 50% کاربران به همين علت از سرعت اينترنت خود به شرکتی که اينترنت مي گيرند شاکی می شوند! خودمم مدتی این مشگل رو داشتم!
فیلم خواهران غریب یادتون
حتمآ یادتون هست با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی
این عکس خواهران غریب در کوچکی
و حالا خواهران غریب را نگاه کنید
به نظر من کوچکی هاشون بهتر بودن
When U Were 15 Yrs Old, I Said I Love U
U Blushed.. U Look Down And Smile
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...
When U Were 20 Yrs Old, I Said I Love U...
U Put Ur Head On My Shoulder And Hold My Hand...
Afraid That I Might Dissapear...
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
When U Were 25 Yrs Old, I Said I Love U...
U Prepare Breakfast And Serve It In Front Of Me
And Kiss My Forhead
N Said :"U Better Be Quick, Is''''s Gonna Be Late.."
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و
گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه
When U Were 30 Yrs Old, I Said I Love U...
U Said: "If U Really Love Me, Please Come Back Early After Work.."
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری
.بعد از کارت زود بیا خونه
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری
تو درسها به بچه مون کمک کنی
When U Were 50 Yrs Old, I Said I Love U..
U Were Knitting And U Laugh At Me
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی
بهم نکاه کردی و خندیدی
When U Were 60 Yrs Old, I Said I Love U...
U Smile At Me
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...
When U Were 70 Yrs Old. I Said I Love U...
We Sitting On The Rocking Chair With Our Glasses On..
I''''M Reading Your Love Letter That U Sent To Me 50 Yrs Ago..
With Our Hand Crossing Together
وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود
When U Were 80 Yrs Old, U Said U Love Me!
I Didn''''t Say Anything But Cried...
وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..
نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد
That Day Must Be The Happiest Day Of My Life!
Because U Said U Love Me !!!
اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری
قبل از ازدواج:خوابيدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج:بيدار شدن زودتر از خروس
نتيجه اخلاقي:سحر خيز شدن
قبل از ازدواج:رفتن به سفر بي اجازه
بعد از ازدواج:رفتن به حياط با اجازه
نتيجه اخلاقي:معتبر شدن
قبل از ازدواج:خوردن بهترين غذاها بي منت
بعد از ازدواج:خوردن غذا هاي سوخته با منت
نتيجه اخلاقي:تقويت معده
قبل از ازدواج:استراحت مطلق بي جر و بحث
بعد از ازدواج:كار كردن در شرايط سخت
نتيجه اخلاقي:ورزيده شدن
قبل از ازدواج:ديد و بازديد از اماكن تفريحي
بعد از ازدواج:سر زدن به فاميل خانوم
نتيجه اخلاقي:صله رحم
قبل از ازدواج:آموزش گيتار و سنتور و غيره
بعد از ازدواج:آموزش بچه داري و شستن ظرف
نتيجه اخلاقي:همدردي با مردها
قبل از ازدواج:گرفتن پول تو جيبي از پاپا
بعد از ازدواج:دادن كل حقوق به خانوم
نتيجه اخلاقي:مستقل شدن
قبل از ازدواج:ايستادن در صف سينما و استخر
بعد از ازدواج:ايستادن در صف شير و گوشت
نتيجه اخلاقي:آموزش ايستادگي
قبل از ازدواج:رفتن به سفرهاي هفتگي
بعد از ازدواج:در حسرت رفتن به پارك سر كوچه
نتيجه اخلاقي:امنيت كامل
حال که مرگ من فرا رسیده است ایران را مقتدرترین کشور آسیا به دست شما می سپارم .من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و سربلندی ایران زمین مغلوب شده باشم.جمله آرزوهایم برآورده شد و سیر زمان پیوسته به کام من بود ولی در تمام مراحل زندگی از شکست و ضعف در هراس بودم و هیچگاه مغرور نشدم و خود پسندی را هرگز به خود راه ندادم. در پیروزی های بزرگ هیچگاه پای از دایره اعتدال بیرون ننهادم و حتی شادمانی بی جهت ننموده ام.حال که آخرین لحظات زندگی را سپری می کنم خود را بسی خوشبخت و سعادتمند می دانم زیرا فرزندانم همگی عاقل و نیرومند هستند و وطنم ایران از همه جهت مقتدر و با شکوه است .آیندگان از من و کشورم به نیکی یاد خواهند کرد .آیا با چنین موفقیتهایی نباید با خیال آسوده چشم از جهان فرو بندم . ای پسران عزیزم من هر دوی شما را به خدا و سرزمینم را به شما می سپارم و تقاضا دارم اگر می خواهید که رضای خاطر من فراهم گردد دست اتحاد و یاری به یکدیگر دهید تا پیوسته روح و روان من از شما شاد باشد. هرگز پای از دایره درستی و خدمت بیرون نگذارید اگر کارهای شما پیوسته در را عدالت و مهرورزی باشد دیری نمی انجامد که ارزش شما در میان مردم گسترش می یابد و قدرت شما روز به روز افزونتر می شود ولی اگر چنین نکنید روز به روز ضعیف تر می شوید و به پایان حکومت خود نیز نزدیک خواهید شد . از تاریخ درس بگیرید .انفاق در میان خانواده پادشاه بدون شک سلطنت و کشور را متزلزل می کند و ظلم و ستم دشمنی و کینه را ایجاد می کند.همیشه از کسانی عبرت بگیر ید که در زندگی سرافرازبودند و پای از راه عدالت و نیکی بیرون ننهادند. فرزندان من پس از مرگ بدنم را رد طلا و نقره و امثال آن نپوشانید.زودتر آن را در آغوش خاک کشورم بسپارید زیرا که مهد همه نیکی ها و ثروتها و زیباییهاست. من عمر خویش را در یاری به مردم سپری نمودم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت که این امر برایم از همه لذتهای زندگی بالاتر بود. اکنون حس می کنم که روحم آهسته آهسته از بدنم دور می شود و بسی سبک شده ام.این راهی است که همه شما نیز خواهید رفت.اگر از میان شما کسی می خواهد دستم را لمس کند و فروغ چشمانم را ببیند نزدیک شوید زیرا پس از مرگ راضی نخواهم بود دور من گرد آیید حتی به شما فرزندانم نیز اجازه نمی دهم بدن بی روحم را نظاره کنید و آه بکشید.پس از مرگ من همه مردم ایران را برای شرکت در سر مزارم که پیکر بی جانم در آن خاک شده است فرا خوانید و از همگی پذیرایی نمایید. از هر شهری که آمدند بگذارید با رسومات و فرهنگ خودشان مراسم را اجرا کنند زیرا با این کار روح من در سرای ابدی بس شادمان و سربلند می شود.اینک برای آخرین بار می گویم که بهترین ضربتی که به دشمنان می توانید وارد کنید این است که : با دوستان خود با مدارا و نیکی رفتار کنید
هر کی خواست کد بنر ما رو بذاره ما ام میذاریم ...
کد بنر پرشین
کد بنر میلادستان
وقتی به نوجوانی رسیدم گفتم دنیا بزرگ است کشورم رو عوض میکنم
وقتی به جوانی رسیدم گفتم کشورم بزرگ است شهرم را عوض میکنم
وقتی به میانسالی رسیدم گفتم شهرم بزرگ است محله ام را عوض میکنم
وقتی به پیری رسیدم گفتم محله ام بزرگ است خانواده ام را عوض میکنم
حال که در بستر مرگ افتاده ام فهمیدم که باید خود را عوض میکردم
اگر خودم را عوض کرده بودم شاید خانواده . محله شهرم. کشورم و حتی
دنیا رو عوض میکردم!!!
جالب بود
فعلآ بای تا های من میرم بخورم های بای
دیروز من ومیلاد رفتیم پارک ارم
اقا اول کار رفتیم سورتمه سوار شدیم خیلی حال داد
ولی یه مشکل داشت بد جوری تاب میخورد من میلاد کوپ کرده بودیم
بعد رفتیم سراغ یه دستگاه به نام سالتو. من این دستگاه رو قبلا دیده بودم یعنی دفعه قبل که امده بودیم ارم
این دستگاه به صورت چهار نفره میباشد که دستگاه علاوه بر چرخوندن اون چهارتا خودشم میچرخه
من این دستگاه رو بخاطر این یادم که دفعه قبل یه دختر با موهای بلند سوار شده بود موهاش در هوا چنان تابی میخورد باید میدیدی
من با خودم میگفتم این دستگاه خود طرف چطور میچرخونه که موهاش اینطوری تو هوا تاب میخوره
بعد میلاد گیر داده بود که بریم سوار شیم من که یکم ترسیده......ترسیدن که نه حالا. گفتم نه
بعد میلاد گفت: من میروم تنهایی سوار شم
من رفتم برای میلاد بیلیت بخرم به مرد گفتم بیلیت دستگاه سالتو را اینجا میفروشن؟
مرد با دست داشت یه جایی رو نشون میداد رد دست مرد گرفتم هرچی نگاه کردم جایی رو به عنوان بیلیت فروشی ندیدم بعد دیدم مرد داره میزنه به شیشه متوجه کاغذی که به شیشه چسبیده بود شدم که قیمت دستگاه سالتو و چرخ فلک را نوشته بود بعد مرد به من میگه کجا رو داری نگاه میکنی
من عصبانی شدم میخواستم به مرد بگم فلان فلان شده مگه سوال من رو نفهمیدی که داری اینور و انور را نشانم میدهی بخیال شدم
داشتم پول میدادم که دیدم میلاد از دور داره میاد و میگه نخر نزدیک من شد گفتم چیشده گفت یه دختر رفت سوار شد یک جیغی میکشه بیاببین
بعد بیلیت فروش به میلاد گفت تو مثلآ مردیو از این قبیل صحبتا.......مرد هم که هندونه داده بود زیر بغل میلاد
میلاد گفت بده ببینم او بیلیتو
ما بیلیتو بهش دادیم رفت سوار شد من فقط داشتم به میلاد میخندیدم آخه سروصداش بیشتر از بقیه بود
بعد میلاد اومد پایین گفت خیلی حال داد یه مرتبه دیگه بعد گیر داده بود ماهم بیایم بعد ماهم سوار شدیم فهمیدم میلاد چرا انقدر سروصداد میکرده من که فقط داشتم میخندیدم ۲ مرتبه سوار شدیم
بعد میلاد ۵-۶ مرتبه سوار شده بود که رفته بود پیش بیلیت فروشه مرد گفت: نه به اون بی نمکیت نه به این شوریت
درکل خیلی حال داد
در راه برگشتن به خونه سرم خیلی گیج میرفت میلاد نمیدونم چون اون خیلی زیاد سوار شده بود
هی میگفت: سالتووووووووو
دختر از پسر پرسید : دوستم داری؟
پسر گفت: آری
دختر گفت : برای چی؟
پسر گفت: دوست داشتن دلیل نمیخواد
دختر گفت: هیچ چیز بدون دلیل نمی باشد حتی عشق!!
پسر دید دختر نارحت شد گفت:
دوست دارم بخاطر چشم های آسمانیت
دوست دارم بخاطر صدای زیبایت
دوست دارم بخاطر لبخند دلنشینت
دختر پس از شنیدن حرف های پسر خوشحال
روزی دختر بر اثر تصادف دربیمارستان بستری شد و به کما رفت
پسر درحالی که روی صندلی کنار تخت دختر نشسته بود گفت:
یادت میاد یک مرتبه از من پرسیدی چرا من رو دوست داری
من گفتم دوست داشتن دلیل نمیخواهد تو ناراحت شدی
اگر دوست داشتن دلیل می خواست
الان که چشم های زیبات باز نیست که آسمون رو توش ببینم
الان که صدای زیبایت را نمی شنوم تا به من آرامش دهد
الان که لبخند دلنشینت را نمی بینم تا به من امید دهد
چطور باید دوستت داشته باشم اما من دوست دارم میدونی چرا
چون دوست داشتن دلیل نمی خواهد
آقا یه روز من با دوتا از دوستام قرار گذاشتیم بریم بیرون
وقتی اون دوتا امدند یه ساعت باهم دیگه بحث میکردند که کجا بریم
آقا بحث اینا بالا گرفت من مونده بودم وسط اینا نمیفهمیدم اینا چی میگن
بلاخره بعد از اون همه ساعت تصمیم گرفتن که کجا بریم
در راه رفتن بودیم با متور بودیم یه دفعه سر یه چهاراه رفیقم با متور با یه وانت پیکان تصادف کرد
اقا من که داشتم صحنه رو میدیدم دیدم لحظه برخورد یه عالم شیشه خورده رفت هوا
آقا ما رفیقمون رو بردیم بیمارستان عکس برداری کردن دیدن سه تا استخون پاش شکست باید پلاتین بزاره
بعد نمیدونید چقدر این رفیقمون رو از این بیمارستان به اون بیمارستان کردن تا خوب شد
نتیجه چی شد دیگه رفیقم متور سوار نشد تا زه پاش 14 تا پیچ خورد به علاوه یه تیکه پلاتین
فقط یه چیز در این تصادف برای من عجیب بود اونهم اینکه من متور رفیقم و ماشین رو نگاه کردم دیدم فقط بعضی جا هاشون داغون شده بود ولی اونهمه شیشه از کجا آمد
اگه میخوای بدونی این چی هست بیا ادامه مطلب