پست ثابت

 

 

 

بشنو ازخطیرکوه

🔹 سلام مهربانان؛؛؛؛
به دیار غربت ،خوش آمدید
درد دلی دارم با شما همراهانم ،همرازم ،هم دردم ،

ادامه نوشته

شعر به زبان محلی


گل پسر ، ته نکردی  وچگی،. دور بگردم
اتا روز،. گله نکردی،. شه خستگی،. دور بگردم
سردی،. پئیز و زمستون،. دری صحرا
پسر ،. ته همت وایستادگی،. دور بگردم
کی گته،. مردونگی، به سن وساله
پسر ،. ته غیرت ومردونگی،. دوربگردم

سال نو مبارک

فضائل و کرامات حضرت فاطمه (س)

نماز و عبادت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)

ملائكه ماءمور حركت گهواره

ثعلبى و ديگران از مفسران عامه روايت كرده اند:
بسيار اتفاق مى افتاد كه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) مشغول عبادت بود و يكى از فرزندان مطهر او، در گهواره مى گريستند. حق تعالى ملايكه را ماءمور مى كرد كه گهواره را حركت مى دادند تا آن حضرت از عبادت فارغ مى شد.

 زمان استجابت دعا

صديقه كبرى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) فرمود: از پدرم پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه مى فرمود: در روز جمعه ، ساعتى است كه هر كس در آن ساعت دعا كند و از خداوند حاجت و نياز خود را مسئلت نمايد، شك نيست كه حاجتش بر آورده خواهد شد.
فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: به پدرم عرض كردم : آن ساعت چه ساعتى است ؟
فرمود: آن گاه كه نصف خورشيد وقت غروب در دامنه افق مشخص شد، لحظه استجابت دعاست .
فاطمه زهرا (سلام الله عليها) پس از آن به غلام خود دستور مى داد تا بر فراز بام قرار گيرد، و همين كه وقت غروب آفتاب فرا رسيد، حضرتش را با خبر نماسد تا دعا كند.

نورى در محراب عبادت

پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند:... دخترم فاطمه سيده زنان جهان از اولين و آخرين است ، و او پاره تن من و نور چشم من و ميوه دل من و روح من در بدن من است ، و او حوريه اى انسانى (و به وجود آمده ) از من است ، در محرابش به نماز و عبادت در پيشگاه پروردگار خويش ‍ مى ايستد، نور او براى فرشتگان آسمان مى درخشد، همچنان كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد، و خداى عزيز و جليل به فرشتگانش ‍ مى فرمايد: ((فرشتگان من ، كنيز من فاطمه ، سيده كنيزان مرا بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و اندامش از خوف و خشيت من لرزان است ، و با قلب خود به عبادت من روى آورده است ، گواه باشيد كه من پيروان او را از آتش دوزخ امان بخشيدم ...))

 خوف و خشيت فاطمه

زمانى كه اين آيه شريفه بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد:
و ان جهنم لمو عدهم اجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم ؛ و دوزخ ، ميعادگاه همه آنهاست ! هفت در دارد، و براى هر درى ، گروه معينى از آنها تقسيم شده اند!)).
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با شنيدن اين آيه به شدت گريه كرد؛ به گونه اى كه از گريه آن حضرت ، اصحاب نيز گريستند، هر چند كسى نمى دانست جبرئيل چه چيز بر او نازل كرده است و كسى نيز نمى توانست در آن حال با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) سخن بگويد. چون پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ديدن فاطمه (سلام الله عليها) خوشحال مى شد، برخى از اصحاب به سراغ آن حضرت رفتند (تا با آمدنش گريه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) تمام شود) آنها فاطمه (سلام الله عليها) را در حال آسياب كردن جو يافتند كه مى فرمود: آنچه نزد خداست برتر و ماندگارتر است ؛ بر او سلام دادند و جريان گريه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به عرض او رساندند.
حضرت زهرا (سلام الله عليها) به خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد و گفت : پدر جان ! فدايت شوم ، چه چيز باعث گريه تو شده است ؟
رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) آياتى را كه جبرئيل (عليه السلام) بر وى نازل كرده بود، قرائت فرمود.
صديقه طاهره (سلام الله عليها) چون آيات عذاب را شنيد، با رو به زمين افتاد، در حالى كه زير لب زمزمه مى كرد: واى ! واى بر كسى كه داخل آتش ‍ جهنم گردد.

 

وجود لبريز از يقين و ايمان

فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در اوج قله ايمان است و بهترين گواه بر وجود سراسر ايمان او، يكى تاءمل در زندگى و رفتار و حالات خود وى است و ديگرى هم شهادت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ).
- اى سلمان ! دخترم فاطمه آن چنان ايمان در اعماق دل و تمامى وجودش نفوذ كرده كه براى عبادت خدا، خود را از همه چيز فارغ مى سازد.
- خدا تمامى وجود فاطمه را لبريز از ايمان و يقين نموده است .

 

 آموزش مسائل نماز

روزى زنى به نزد زهرا (سلام الله عليها) آمد و گفت : مادر پيرى دارم كه در مسائل نماز سؤ الاتى دارد و مرا فرستاده تا مسائل شرعى نماز را از شما بپرسم .
زهرا (سلام الله عليها) گفت : بپرس .
آن گاه مسائل فراوانى را مطرح كرد و يك يك پاسخ شنيد. همين كه سؤ الات به ده رسيد، خجالت كشيد و آثار شرم و خجلت در چهره اش ‍ نمايان شد و گفت : اى دختر رسول خدا! بيش از اين نبايد شما را به زحمت اندازم .
زهرا (سلام الله عليها) گفت : باز هم بيا و آنچه سؤ ال دارى ، بپرس . آيا اگر كسى را اجير نمايند كه بار سنگينى را به بالاى بام ببرد و در مقابل صد هزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين كارى براى او دشوار است ؟))
زن جواب داد: نه ، هرگز! چه كسى است كه در مقابل اين مبلغ گزاف احساس خستگى كند.
آن گاه زهرا (سلام الله عليها) افزود: من هر مسئله اى را كه پاسخ مى دهم ، بيش از فاصله بين زمين و عرش ، گوهر و لؤ لؤ پاداش و مزد مى گيرم ، پس ‍ سزاوار است كه بر من سنگين نيايد.
سپس حديثى بسيار شنيدنى از پدر خود در منزلت عالم و علم بيان مى كند و بدين وسيله زن را غرق در سرور و ابتهاج مى نمايد.

 

 آموزش دعاى نور به سلمان

حضرت فاطمه (سلام الله عليها) خطاب به سلمان فارسى (ره ) فرمود: اگر مى خواهى خدا را ملاقات كنى در حالى كه از تو راضى باشد و اگر مى خواهى تا زنده هستى درد تب تو را فرا نگيرد، بر اين دعا مداومت كن :
بسم الله النور، بسم الله نور النور بسم الله نور على نور، بسم الله الذى هو مدبر الامور، بسم الله الذى خلق النور من النور، الحمد لله الذى خلق النور من النور، و انزل النور على الطور فى كتاب مسطور فى رق منشور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمد لله الذى هو بالعزمذكور، و بالفخر مشهور، و على السراء و الضراء مشكور، و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين .
سلمان مى گويد: از روزى كه اين دعا را تعليم گرفتم ، بيشتر از هزار كس از اهل مدينه و مكه را تعليم دادم و هر كس كه تب او را فرا مى گرفت ، چون اين دعا را مى خواند، به امر خداى سبحان تب از او دور مى گشت .

 

ساختن تسبيح با تربت حمزه

ابراهيم بن محمد ثقفى روايت كرده است :
تسبيح حضرت زهرا، دختر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) از يك رشته نخ پشمى به هم بافته شده اى بود كه به تعداد تكبيرات بر آن گره خورده بود و حضرت آن را با دست حركت مى داد و تكبير مى گفت تا اين كه حمزة بن عبدالمطلب شهيد شد.
پس از شهادت وى ، از تربت او استفاده كرده تسبيح هايى از آن ساخت و مردم نيز از او تبعيت كرده و از تربت حضرت حمزه تسبيح درست كردند، تا اين كه حضرت حسين بن على (عليه السلام) به شهادت رسيد، اين عمل را با تربت آن حضرت انجام دادند، چون فضيلت و برترى بيشترى داشت .

 

تعويذ فاطمه براى امام حسن

روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نزد فاطمه (سلام الله عليها) آمد ديد كه امام حسن (عليه السلام) بيمار است ، بسيار ناراحت شد. جبرئيل نازل شده گفت : اى محمد! آيا حرز و دعايى به تو بياموزم كه آن را بخوانى تا بيمارى اش بهبود يابد؟ فرمود: آرى .
گفت : بگو: ((اللهم لا اله الا انت العلى العظيم ، ذو السلطان القديم و المن العظيم و الوجه الكريم ، لا اله الا انت العلى العظيم ، ولى الكلمات التامات و الدعوات المستجابات ، حل ما اصبح بفلان .
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين دعا را خواند و بعد دست مباركش را بر پيشانى امام حسن (عليه السلام) گذاشت ، كه به يارى خداوند بهبود يافت .

 

شب زنده دارى فاطمه

حسن مثنى ، فرزند حضرت امام حسن (عليه السلام)، نزد عموى خويش ، حضرت امام حسين (عليه السلام) براى خواستگارى يكى از دخترانش ‍ (فاطمه يا سكينه ) آمد.
امام حسين (عليه السلام) به او فرمودند: فاطمه را براى تو اختيار مى كنم ، زيرا شباهت بيشترى به مادرم فاطمه ، دختر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) دارد. او در ديانت ، تمام شب را بيدار بوده و روز را روزه مى گيرد و در شكل و جمال شبيه حورالعين است . و اما سكينه ، استغراق با خدا بر او غلبه داشته و شايسته نيست كه با مردى ازدواج كند.

 

 دعا براى گنهكاران امت

اسماء، همسر جعفر طيار، نقل مى كند:
در لحظه هاى پايان عمر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، متوجه آن بزرگ زنان عالم بودم . ابتدا غسل كرد و لباسها را عوض كرد و در خانه مشغول راز و نياز با خدا شد.
جلو رفتم ، فاطمه (سلام الله عليها) را ديدم كه رو به قبله نشسته ، و دستها را به سوى آسمان بر آورده ، چنين دعا مى كند:
پروردگارا! بزرگا! به حق پيامبرانى كه آنها را برگزيدى ، و به گريه هاى حسن و حسين در فراق من ، از تو مى خواهم گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان مرا ببخشايى .

 

ساعت دعاى فاطمه

زيد بن على از پدرانش از فاطمه زهرا(سلام الله عليها) روايت كرد كه فرمود: از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه فرمود: همانا در جمعه ساعتى است كه در آن ساعت هر مسلمانى از خداوند در خواست خيرى كند، پروردگار به او عطا نمايد.
پرسيدم : آن كدام ساعت است ؟
فرمود: هنگامى كه نيمى از خورشيد در معرض غروب قرار گيرد.
راوى گويد: فاطمه (سلام الله عليها) به غلامش مى گفت : برو بالاى بام ! اگر ديدى كه نصف خورشيد در حال غروب كردن است ، مرا خبر كن تا دعا كنم !

 

 قرآن خواندن فاطمه

زهرا (سلام الله عليها) با قرآن ماءنوس بود. سلمان مى گويد: رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا براى كارى به خانه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرستاد. به در خانه كه رسيدم ، صداى زهرا (سلام الله عليها) را كه در درون خانه قرآن مى خواند، شنيدم .
و باز سلمان روايت مى كند كه داخل خانه زهرا(سلام الله عليها) شدم ، ديدم در همان حالى كه مشغول كار خود بود و جوها را آسياب مى كرد، قرآن مى خواند.
او حتى وصيت مى كند كه در شب اول قبر، على (عليه السلام) بر سر مزارش زياد قرآن بخواند و دعا كند.
و از همين انس او با قرآن بود كه فضه خادمه او تا بيست سال به غير از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد

احترام به بزرگترها

 

احترام به بزرگترها از جمله رفتارهایی است که قبل از دین، عقل هر انسانی آن را کاری پسندیده می­ داند و ترک آن را هم نشانه­ ی بی ­ادبی و پستی شخص می­ شمارد. یکی از مهم ­ترین علّت ­های بی ­ادبی کودکان در حقّ بزرگ ­ترها، بی­ اهمیّتی والدین نسبت به آموزش این امر مهم است. جهت آموزش این امر مهم به کودکان­ توجه به  نکات ذیل ضروری است: 

1. احترام متقابل

اگر توقّع داریم که کودکان­ به بزرگترها احترام بگذارند باید دقت داشته باشیم که بزرگترها به آن ها توهین نکرده و احترامشان را حفظ کنند. روی همین اساس باید با کودکانمان محترمانه رفتار کنیم و مراقب رفتار دیگران هم با آن ها باشیم. اگر متوجّه شدیم که به کودکانمان بی ­احترامی می ­کنند، با ظرافت به آن ها تذکر دهیم که چنین کاری نکنند. 

تربییت دینی کودک . هم اندیشی دینی

 

 

2. الگودهی به کودک

خودمان احترام دیگران را حفظ کرده و با الفاظ تحقیرآمیز دیگران را مخاطب خود قرار ندهیم. این کار علاوه بر آن­که گناه است، کودک ما را هم با چنین رفتاری آشنا می ­سازد. امام صادق (علیه­ السلام) می­ فرمایند: «به پدران خود نیکی کنید تا فرزندان شما در حقّتان نیکی کنند.»[۱]

این روایت گویای این حقیقت مهم است که کودکان ما کاملاً از رفتار ما الگو می­ گیرند. اگر ما به بزرگتر از خود احترام بگذاریم و با آن ­ها محترمانه رفتار کنیم، فرزندانمان هم می ­آموزند تا در برابر بزرگترها چنین رفتاری داشته باشند. توجه داشته باشیم که اگر احترام والدین خود را حفظ نکنیم، به صورت غیر مستقیم به فرزندان­ مان آموخته ­ایم که بزرگترها احترام ندارند. اگر فرزند ما چنین مطلبی را آموخت، به خود ما هم به عنوان بزرگتر، احترامی قائل نبوده و حرمت ما را حفظ نخواهند کرد.

 

3. والدین احترام یکدیگر را حفظ کنند

یکی از علّت ­های بی ­احترامی فرزند در حق والدین، حرمت شکنی خود والدین است. باید دقّت داشته باشیم که عیوب همسرمان را نزد کودک بازگو نکنیم و نزد کودک از همسرمان شکایت نکنیم. حتی اگر همسرمان کارهای نادرستی انجام می­ دهد تا جایی که ممکن است اشتباهاتش را از دید کودک خود بپوشانیم تا حرمت او نزد فرزند از بین نرود و به او به دید شخصی منفی ننگرد. در عین حالی که با کودک مهربان و صمیمی هستیم یاید مراقب باشیم که این صمیمیّت موجب نشود که کودک احترام ما را حفظ نکرده و به این رفتار بد عادت کند.

 

4. از دیگران بدگویی نکنیم!

غیبت و تهمت را از زندگی خود کنار بگذاریم و عملا به کودکمان بیاموزیم که دیگران محترم هستند و ما هرگز اجازه نداریم به شخصیّت آن ­ها توهین کرده و یا این­ که عیوب آن­ ها را آشکار کنیم. با توجه به این مطلب ممکن است کودکمان از دیگران بدگویی ­هایی داشته باشد. از دوست خود، همسایه و حتی معلّم. اینجا است که ما باید به او یادآور شویم که هرگز از دیگران بدگویی نداشته باشد و بدی ­های آن­ ها را پیش کسی بازگو نکند.

تذکر: ممکن است برخی از کسانی که فرزندان ما با آن ­ها معاشرت دارند خطاهایی انجام دهند که بازگو نکردن آن ­ها از طرف کودکانمان موجب بروز صدماتی جدّی در اخلاق و رفتارشان شود. لذا باید هنگام نهی کودکانمان از غیبت و  بدگویی دیگران به آن ­ها بگوییم که این کار در صورتی زشت است که بدون جهت باشد. اما اگر فکر می­ کنید که رفتار بد شخصی به شما ضرر می ­زند و موجب می­ شود تا شما هم مبتلا به این رفتارهای بد شوید در این صورت باید مشکل را با ما در میان بگذارید تا برای حل مشکل به شما کمک کنیم.

لازم به ذکر است که اگر کودکانمان از کسی غیبت کردند نباید با آن ­ها با تندی رفتار کنیم، چرا که آن­ ها قبح چنین کاری را نمی ­دانند و هنوز در مرحله­ ی آموزش هستند. از طرفی اگر برخورد تندی داشته باشیم، آن ­ها از ترس برخوردهای بعدی از گفتگوی صمیمی با ما سر باز می­ زنند و اگر هم کسی رفتار ناشایستی با آن ­ها داشت از ترس واکنش ما، آن رفتارها را با ما بازگو نخواهند کرد.

         

5. بزرگترها را با احترام خطاب کنند!

ممکن است ما به خاطر صمیمیّتی که با هم سنّ و سالان خود داریم، آن­ ها را با نام کوچک و یا بدون به کار بردن الفاظ تکریمی خاص صدا بزنیم. در چنین صورتی ممکن است فرزندانمان هم با تأسّی از ما آن­ ها را این گونه خطاب کنند. پس باید به آن ­ها بگوییم که اگر ما این گونه با هم صحبت می­ کنیم به خاطر ویژگی سنّی ما است اما شما که کوچک ­تر از ایشان هستید نمی ­توانید با ایشان این گونه صحبت کنید، بلکه باید از کلماتی که دال بر احترام است استفاده کنید. 

 

6. بزرگترها احترام خود را حفظ کنند

اگر بزرگترها بیش از اندازه سر به سر کودکانمان بگذارند، ممکن است کودکانمان احترام آن ­ها را حفظ نکرده و رفتار نامناسبی با آن ها داشته باشند. در این صورت ـ اگر امکان دارد ـ از یک طرف، آن شخص را متوجه نوع کارش کنیم و از طرف دیگر، به فرزندمان هم گوشزد کنیم که این کار موجب نشود تا به او بی­احترامی کرده و با الفاظ غیر محترمانه با او صحبت کند.

 

7. از رفتارهای دیگران غافل نباشیم!

ممکن است برخی از بزرگ ­ترها از کودک ما بخواهند که نسبت به دیگری با بی ­احترامی رفتار کرده و حرف­ های زشت بر زبان جاری کند. توجه داشته باشیم که تداوم این حالت موجب بروز صدمات جبران ­ناپذیری در شخصیّت اجتماعی کودکمان خواهد شد، لذا ضمن این که از او خواهش می­کنیم چنین رفتاری را با فرزندمان نداشته باشد، از کودکمان هم می ­خواهیم که گوش به چنین حرف­ هایی ندهد و هرگز به دیگری توهین نکرده و کلمات زشت بر زبان جاری نسازد.

لازم به ذکر است در صورتی که چنین شخصی از رفتار ناپسند خود دست نکشید باید در نوع معاشرت فرزندمان با او تجدید نظر کنیم. این تجدید نظر بسته به نسبت خویشاوندی او با ما دارد. اگر با او نسبت خویشاوندی نداریم، طبیعی است که ضرورتی برای تداوم چنین معاشرتی وجود ندارد، اما اگر خویشاوند است، سعی کنیم تا جایی که شده معاشرت کودکمان با او، تحت نظارت ما صورت گیرد.

 

تذکر:

1. از عدم آشنایی کودکانمان با آداب اجتماعی هرگز ناراحت و عصبانی نشویم. اشتباهات رفتاری کودکان، در واقع می ­تواند تجربه ­ای باشند جهت آموزش اصول رفتار اجتماعی. در حقیقت می ­توان گفت در برخی موارد کودکانمان تا اشتباه نکنند نمی­توانند اصول تجربه ­ی صحیحی از برخی از رفتارهای اجتماعی داشته باشند.

البته لازم به ذکر است که حلقه ­ی تجربه ­اندوزی وقتی کامل می­شود که به دنبال اشتباه کودک به شیوه­ای کاملا صحیح به او تذکر دهیم و به او بیاموزیم که در مقابل، چه رفتاری برازنده­ ی او است.  ­

2. همان گونه که غفلت از آموزش آداب اجتماعی کار پسندیده­ای نیست، زیاده ­روی در آموزش آداب اجتماعی هم صدمات زیادی در روحیه ­ی فرزند انجاد می­ کند.

برخی از والدین در معاشرت­ های اجتماعی، به شدّت فرزندان خود را تحت کنترل قرار داده و به آن ­ها اجازه نمی­ دهند تا به راحتی صحبت کنند و نزد دیگران از حقّ خود دفاع کنند. این والدین همیشه کودک خود را محکوم می ­بینند و گمان می­ کنند بچّه ­ی اجتماعی، کسی است که زیر بار هر نوع ظلمی برود و در عین حال از شخص ظالم عذرخواهی هم داشته باشد.

این نوع نگرش به آداب اجتماعی موجب می ­شود تا فرزندانی ترسو داشته باشیم. فرزندانی که به محض مواجهه با تنش ­های اجتماعی به جای آن­ که روی پای حق خود بایستند و آن را مطالبه کنند ترس و دلهره همه­ ی وجودشان را فرا گرفته و مبتلا به اضطراب خواهند شد.      


[۱] . بحارالأنوار، جلد۷۴، صفحه­ ی۶۵، حدیث۳۱٫ 

 

 

 

مجموعه سوال و جواب مطالعات نهم نوبت اول و دوم ( درس 1 تا 24 )

 

 

برای سوال و جواب مطالعات نهم نوبت اول بر روی لینک زیر کلیک کنید :

دانلود سوال و جواب نوبت اول

 

برای سوال و جواب مطالعات نهم نوبت دوم  بر روی لینک زیر کلیک کنید :

دانلود سوال و جواب نوبت دوم

 

 

شهادت حضرت معصومه (س)

 

 

 

 

در لابه لای جمعیت گم می شدم ای کاش

با شوق تو غرق تلاطم می شدم ای کاش

  

می آمدم پابوس بانویی که بخشنده ست

ای کاش من هم زائر قم می شدم ای کاش

 

یک گوشه چشمت هم برای بودنم کافیست

یک عمر مست از این توهّم می شدم ای کاش

 

مثل کبوترهای روی گنبدت بی بی

یا نذرشان یک کاسه گندم می شدم ای کاش

 

پر می زدم تا جمکران از جمکران تا تو

در مستی این هروله گم می شدم ای کاش

 

 

 

نیره کاشی - سمنان

 

 

 

 

 

راه کارهای عملی در تشویق کودکان به نماز

گام اوّل ـ توجه والدین به نماز

برای ترغیب کودکان به نماز، باید خودمان توجه داشته باشیم که نماز در رأس اعمال واجب قرار دارد و آن را در اولویت کارهای خود قرار دهیم. والدینی که توفیق چندانی در اقامه­ ی نماز ندارند و آن را در اولویت کاری خود قرار نمی ­دهند، نمی­ توانند مربّی فرزندانی باشند که باید نماز را در سرلوحه­ ی اعمال خود قرار داده و با نماز زندگی کنند.   

هم اندیشی دینی . واکسیناسیون عقیدتی کودک گام دوم ـ دوست داشتن کودک

اگر در زندگی خود کسی را دوست داشته باشیم، ممکن است به خاطر او به همه­ ی چیزهایی که به نحوی با او ارتباط دارد علاقمند ­شویم؛ و نیز اگر از کسی متنفّر و منزجر باشیم، امکان دارد به خاطر تنفرّی که از او داریم، از هر چیز دیگری که ما را به یاد او می ­اندازد متنفّر شویم.

اگر با رفتارهای نادرست خود، کودکانمان را از خود  منزجر کنیم، ممکن است آن ­ها از همه ­ی کارهای ما و از آن جمله نماز و عبادتمان متنفّر شده و از آن ­ها دوری کند. کما این ­که اگر آن ­ها را دوست داشته باشیم و به آن­ ها محبّت کنیم، آن ­ها هم با میل و اشتیاق بیشتری به تقلید از کارهای ما بر می­آیند و سعی می­ کنند همانند ما رفتار کرده و به نماز و عبادت نزدیک ­تر شوند. پس، کودکانمان را دوست داشته باشیم و به آن ­ها محبّت کنیم. در این صورت آن ها هم وقتی نماز را به عنوان یک ارزش و یک اولویّت در زندگی ما ببینند، دوست دارند همانند ما نماز بخوانند و با خداوند انس بگیرند.

گام سوم ـ تقویت حسّ مسؤولیّت ­پذیری

علّت کوتاهی برخی از جوانان و نوجوانان ما در نماز، فرا نگرفتن حسّ مسئولیت ­پذیری و عادت به فرار از مسؤولیت در دوران کودکی است.[۱] بنابراین، شایسته است که همواره مسؤولیت ­هایی به عهده­ ی کودکانمان بگذاریم تا از همان دوران کودکی بیاموزند مسؤولیتی دارند و باید مسؤولیت های خود را با دقّت انجام دهند.       

گام چهارم ـ تقویت عشق و علاقه ­ی درونی کودک نسبت به نماز

آنچه که بیش از نماز خواندن کودکان خردسال ما اهمیت دارد، تقویت عشق و علاقه ­ی آن ها به نماز است. بنابراین، باید به گونه­ ای رفتار کنیم که پیوسته شیرینی نماز در کام آن ­ها بماند و نباید با افراط و زیاده ­روی خود، باعث شویم که به نماز به عنوان کاری سخت و طاقت ­فرسا نگاه کنند. مخصوصا والدینی که موفّق به خواندن نمازهای نافله هستند باید مراقب باشند که فرزندشان پا به پای آن ها همه ­ی نمازهای واجب و نافله را نخواند و بیش از اندازه خود را به زحمت نیندازد. [۲]   

گام پنجم ـ دور کردن فشارهای روانی از کودک

در این گام باید به این اصل مهم پایبند باشیم که نماز نخواندن کودک خردسال ما کاری زشت نیست، چرا که هنوز به سنّ تکلیف نرسیده است؛ اما نماز خواندنش کاری بسیار زیبا و قابل تحسین است. بدین معنا که اگر کودک ما به خاطر شیطنت­ های کودکانه گاهی نماز نخواند به او با دید منفی نگاه نکنیم؛ اما وقتی که نماز خواند محبّت خود را در حقّ او بیشتر کنیم. ثمره­ ی توجه به این اصل آن است که کودک ما برای نماز خواندن، خود را در معرض فشارهای روانی نخواهد دید، لذا با اختیار و اشتیاق به سوی نماز گام برمی­دارد.

گام ششم ـ تشویق کودک برای شکوفا کردن انگیزه­ های درونی[۳] نماز کودکان

 کودکانمان را در این مسیر همواره تشویق کنیم. این تشویق ­ها باید به گونه ­ای باشند که اشتیاق درونی کودک را روز به روز به نماز بیشتر کند تا با خواندن نماز احساس غرور و عزّت نفس کند. تشویق کودکانمان به نماز باید در جهت شکوفا کردن انگیزه­ های درونی آن­ ها باشد. بدین معنا که آن ها را به خاطر نمازشان تکریم کرده و ارزش کارشان را به آن ها گوشزد کنیم و به آن ­ها بگوییم: «نماز، تشکّر از خدا بوده و نشانه ­ی بندگی ما محسوب می ­شود.»

همچنین کودکانمان را به خاطر انجام این فریضه ­ی الهی ببوسیم و برخی اوقات از کار خوبشان نزد دیگران تعریف کنیم. در این تشویق­ ها باید در انتخاب کمّ و کیف آن، ظرفیّت کودکمان را در نظر بگیریم تا با تشویق ­های بیش از اندازه آستانه­ ی رضایت ­مندی او را بالا نبریم. همچنین مراقب باشیم که این نوع تشویق ­ها ـ مخصوصا هدیه دادن و زیاد کردن پول تو جیبی ـ با فواصل زمانی زیاد و به صورت غیر منظم صورت گیرد، تا موجب شرطی شدن او نشود. از تشویق ­هایی که تاکنون از آن نام برده شد در اصطلاح به «تشویق­ های بیرونی» یاد می ­شوند. این تشویق­ ها باید به گونه ­ای باشند که کودک را به سوی تشویق ­های درونی و احساس لذّت درونی سوق دهند. [۴]     

گام هفتم ـ آشنا کردن کودک با فلسفه ­ی نماز

با در نظر گرفتن مقتضای سنّی کودکانمان، فلسفه و هدف از نماز را به آنها توضیح دهیم. استفاده از «شیوه­ های مستقیم» در تشویق کودک اشکالی ندارد؛ اما استفاده از «شیوه ­های غیر مستقیم» در آموزش فلسفه­ ی نماز می­ تواند کارایی بیشتری داشته باشد.

به کودکان مان بگوییم که خداوند چه نعمت ­هایی به ما عطا فرموده و نیز به آنها بیاموزیم که در برابر هر هدیه ­دهنده ­ای زبان به تشکر باز کنند و با بی ­تفاوتی از کنار کار آن ها نگذرند. به عنوان مثال از او بخواهیم چند مورد از نعمت ­های خداوند را بشمارد. وقتی این کار را کرد نعمت چشم را به او گوشزد کنیم. بدین صورت که چشمانش را ببندیم و به او بگوییم برخی از کارها را با چشم بسته انجام دهد. اسباب بازی­ هایش را سر جای خودش بگذارد. اتاق را مرتب کند. نقّاشی بکشد و برخی کارهای دیگر. در این لحظات است که کودک ما آهسته، آهسته قدر چشم و میزان ارزش آن را بهتر می­داند و می­داند که چیزی جای چشم را نمی ­گیرد. در این صورت به فرزندمان می­ گوییم: عزیزم! فقط یکی از نعمت­ های خداوند همین چشم است که فوق­العاده ارزش داشته و قابل قیمت­ گذاری نیست. آیا شایسته نیست که با نماز از این خدای بزرگ و مهربان تشکر کنیم؟ به نظر شما کسانی که این همه نعمت را می­ گیرند و حاضر نیستند نماز بخوانند چگونه انسان ­هایی هستند؟

گام هشتم ـ همکاری اعضای خانواده در اقامه­ ی نماز

نماز جماعت خانوادگی علاوه بر آن که یاد نماز را در کانون خانواده زنده نگاه داشته و در مقایسه با نماز فرادی ثواب فراوانی دارد، یکی از بهترین کارها در تحکیم روحیه­ ی معنوی خانواده هم می ­باشد. کار گروهی موجب می ­شود تا سختی کار کمتر شده و جای خود را با شیرینی و حلاوت آن عوض کند. بچه ­ها هم با مشاهده­ ی این کار رغبت بیشتری به نماز نشان داده و با علاقه­ ی بیشتری به این کار روی آوردند.[۵]  



[۱] . در مشاوره­ های اخلاقی، که برخی از والدین از بی ­نمازی فرزندانشان و تنبلی آن­ ها در خواندن نماز گلایه دارند، متوجه می­ شویم که مهم ­ترین علت کوتاهی فرزندانشان در نماز، کوتاهی والدین در تقویت نکردن حس مسؤولیت ­پذیری آن­ ها است.        

[۲] . روزی دختر خانمی به مرکز مشاوره مراجعه کرد و گفت: «پدرم سخت ­گیری زیادی در مورد نماز ما دارد. این پدر، هر روز صبح بالای سر ما می ­ایستد و سعی می­کند با فحش و ناسزا هم که شده ما را برای نماز صبح بیدار کند! سخت ­گیری­ های پدر باعث شده که من و برادرم به کلی از نماز متنفّر شویم. تا جایی که نمازهای دیگر خود را تا حد امکان نمی ­خوانیم و اگر روزی پدر به مسافرت برود، آن شب را با خیال راحت می­خوابیم و نماز صبح هم نمی­ خوانیم.» این دختر خانم با اذعان به این که نماز وظیفه ­ی دینی، و ستون دین  است می­گفت: «از روی لجاجت هم شده دوست ندارم نماز بخوانم.»   

[۳]. توجه: «تشویق کودک» باید همانند عناوین دیگر به صورت مستقل مطرح می­شد؛ اما از باب اهمیّت موضوع نماز و مصداقی شدن مطالب آن، موضوع «تشویق کودک» در ذیل عنوان «نماز» مطرح گردید. لذا مسائلی که در این قسمت مطرح می­ شود مختص به موضوع نماز نبوده و شامل همه­ ی تشویق ­هایی می­ شود که در حقّ کودک خود داریم. 

[۴]. تشویق ­ها به دو دسته ­ی «تشویق ­های درونی» و «تشویق ­های بیرونی» تقسیم می­ شوند. اگر تشویق به گونه ­ای باشد که از بیرون برای شخص ایجاد انگیزه شود، به آن تشویق بیرونی می ­گویند و اگر به گونه ­ای باشد که از درون ایجاد انگیزه شود، به آن تشویق درونی گویند. «خرید جایزه»، «افزودن بر مبلغ پول تو جیبی»، «تعریف از شخص در نزد دیگران» و «اظهار محبّت»، همگی از مصادیق تشویق­ های بیرونی هستند؛ اما «حسّ پرستش»، «حسّ زیبایی دوستی»، «شکر مُنعم» و «میل به پیشرفت» از نمونه­ های تشویق ­های درونی به شمار می ­آیند. بهترین کاری که یک مربّی می­ تواند انجام دهد این است که سعی کند انگیزه­ های درونی شاگرد خود را شکوفا نماید و چنانچه از تشویق­ های درونی هم استفاده می­ کند، هدفش رسیدن شاگرد به تشویق ­های درونی است. استفاده­ ی گسترده و بی­ هدف از «تشویق­ های بیرونی» بدترین خیانت در حقّ کودک بوده و موجب می ­شود تا فرصت شکوفایی «انگیزه­ های درونی» از او گرفته شود.   

[۵]. شرکت در نماز جماعت یکی از بهترین راه ­ها برای تشویق کودکان به نماز است. مراقب باشیم که در مسجد احترام و شخصیّت کودکان را حفظ کرده و کاری نکنیم که خاطره­ ی بدی از نماز در ذهنشان بماند. درست است که می ­فرمایند: «کودکان را در مسجد راه ندهید.» اما اوّلا: منظور هر کودکی نیست؛ بلکه منظور کودکانی هستند که پاکی و نجاست را رعایت نمی­ کنند و نظم مسجد را به هم می­ ریزند. و ثانیا: وقتی بچه ­ها وارد مسجد می ­شوند اجازه نداریم به آن­ ها بی ­احترامی کنیم. 

برخورد بد با کودکان منجر می ­شود تا ضمن این که از مسجد متنفّر شوند به تبع آن از نماز و ارتباط با خدا هم دوری کنند. در کتاب شریف کافی (جلد۳، صفحه ­ی۴۰۹) آمده است که روزی از امام باقر (علیه ­السلام) در مورد بچّه­ هایی سؤال شد که در صفوف نماز جماعت قرار می­ گیرند. حضرت فرمودند: «آن­ ها را به صف ­های عقب ­تر نرانید؛ بلکه بزرگتری میان آن­ها فاصله بیندازد. «لَاتُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ.»   

نمونه سوال با جواب - تفکر و سبک زندگی پایه ی هفتم

 

 

نمونه سوال و جواب درس تفکر و سبک زندگی پایه ی هفتم  

 

 

نمونه سوال درس تفکر و سبک زندگی پایه ی هفتم 2