فروش مانتو و لباس مجلسی به قیمت تولیدی
بهترین و شیک ترین مدل لباسهارو به قیمت تولیدی میتئنین از کانال تلگرام و اینستاگرام ما خریدتری کنین
کانال تلگرام @shical
پیج اینستاگرام shicalmod
آیدی تلگرام من @niloofareabiy
بهترین و شیک ترین مدل لباسهارو به قیمت تولیدی میتئنین از کانال تلگرام و اینستاگرام ما خریدتری کنین
کانال تلگرام @shical
پیج اینستاگرام shicalmod
آیدی تلگرام من @niloofareabiy
جانشین رئیس پلیس راهور با بیان اینکه در این لحظه تریلر بر روی خودروی عروس و داماد واژگون شد گفت: متأسفانه در این سانحه عدهای مجروح شدند و داماد با مرگ مغزی روبهرو شد. |
«میخوام بی پرده بنویسم که دلم برات تنگ
شده. دو هفته ای میشه که صداتو نشنیدم و بهت نگفتم مواظب خودت باش. موقع
رفتن تو فرودگاه انقدر شوق رفتن داشتی که حتی نذاشتی ببوسمت، بغلت کردم و
چند ثانیه به آغوش کشیدمت و در حالی که اشک تو چشمام حلقه زده بود و تو نمی
خواستی که گریه کنم از بغلم اومدی بیرون و گفتی کفایت میکنه ولی اون چند
ثانیه بغل کردنت اصلا کفایت نمیکرد آیدین. چقدر پشیمونم که خودمو به زور تو
بغلت نگه نداشتم و چقدر پشیمونم که صورتتو تو دستام نگرفتم و تو چشمات
نگاه نکردم و بهت نگفتم اگه تو نباشی میمیرم. چقدر پشیمونم که شاید واسه
آخرین بار نبوسیدمت…
اینو بدون که برای من همیشه زنده ای و فقط ناراحتی من از دلتنگیه. از اینکه نمیدونم دیگه کی ممکنه بتونم ببوسمت و بغلت کنم و دستاتو تو دستام بگیرم. از اینکه نمیدونم دیگه کی میتونم تو چشمات زل بزنم و بگم دوست دارم داداشم …»
به گزارش شيعه آنلاين، تعدادي از علما و مفتي هاي شهر حمص در شمال سوريه، با صدور فتوايي "خوردن گوشت گربه" را حلال اعلام کردند.
اين مفتي ها، براي توجيه فتواي خود اعلام کردند: با توجه به اوضاعي که پناهندگان و آوارگان سوريه اي در آن به سر مي برند، اين احتمال وجود دارد که بسياري از آنان از گرسنگي جان بدهند از همين رو خوردن گوشت گربه را حلال اعلام مي کنيم.
گفتني است اين فتوا در ابتدا در اردوگاه آوارگان سوريه اي در جنوب کشور ترکيه صادر شد.
در همين حال "محمد يورگانگي اوغلو" مسئول رسيدگي به آوارگان سوريه در ترکيه نيز طي اظهاراتي صدور چنين فتوايي را تأييد کرد و گفت: متأسفانه به دليل جمعيت زياد آوارگان و کمبود بودجه و غذا، اين آوارگان در وضعيت بسيار بدي بسر مي برند از همين رو چنين فتوايي صادر شده است.
گفته مي شود پس از گذشت چند روز از صدور اين فتوا، شيوخ ديگر شهرهاي سوريه نيز آن را پذيرفته و اعلام کردند که با توجه به وضعيت غذايي آوارگان در سراسر سوريه، اين فتوا را تأييد مي کنند و در همه جاي سوريه قابل اجرا است.
به گزارش سایت سفیرافلاک، محمد امیدی نوجوان 17ساله ؛مادرزادی مبتلا به یک نوع اختلال جسمانی است.اما برای خودش دنیایی دارد.نان بازوی خودش را می خورد و دستش را جلوی کسی دراز نمی کند.از روزگار هم گلایه ندارد و از آنچه که دارد و ندارد ناراضی نیست.
محمد حتی رنگ آرزوهایش هم با آرزوهای مردم فرق دارد.دنیای محمد خیلی کوچک است اما بزرگتر از دنیای ساختگی ماست.
محمد امیدی؛ به جز مشکل ظاهرش، به بیماری
صرع نیز مبتلاست و می بایست دور از گرما و سرما باشد، امری که در این
روزهای گرم تابستان برای او گریزی از آن نخواهد بود اما کار طاقت فرسای دست
فروشی در خیابانها نمی گذارد تا از گرمایی که برای او بسیار مضر است دور
باشد.
محمد می گوید: من در خانواده ای 4 نفره در یک خانه 60 متری زندگی می کنم؛ من تنها پسر خانواده هستم ومجبورم کار کنم، آن هم در این روزهای گرم .چه کنم ، چاره ای ندارم؛ پدرم سال گذشته فوت کرده و تنها نان آور خانواده من هستم.
از او می پرسم :"نهادهای دولتی به شما
کمک می کنند؟"در جواب می گوید: اداره ی بهزیستی و کمیته امداد در مجموع
ماهیانه 90 هزار تومان به ما کمک می کنند ولی این مبلغ به همراه یارانه ای
که دریافت می کنیم کفاف اداره ی خانواده را نمی دهد و برای تأمین مخارج
زندگی باید کار کنم.
امیدی با امیدواری می گوید: من اصلا از چهره ی خودم ناراحت نیستم و به راحتی با دوستانم و دیگران ارتباط برقرار می کنم.
محمد درمورد عمل جراحی فک و صورت خودمی گوید: برای عمل جراحی فک نیاز به چهل میلیون تومان است، عمل جراحی صورتم نیز در همین حدود است؛ برای تأمین مخارج عمل جراحی به ادارات مختلف سر زده ام اما آنها درمجموع فقط می توانند در حد ده-پانزده میلیون تومان به من کمک کنند که در برابر هزینه کلی بسیار ناچیز است.
محمد برای دردهای دیگران بیشتر از خودش نگران است و دوست دارد کلید های رییس جمهور مرهم دل مردم دیارش باشد.
محمد از علاقه شدیدش به رهبر می گوید و آرزویش دیدار با رهبری است.این را که می گوید حلقه های اشک را نمی تواند از چهره اش مخفی کند.
به هر حال امیدواریم که هر کسی که این گزارش را مطالعه می کند و توانایی دارد، به محمد کمک کند تا او نیز طعم زیبای زندگی را بچشد و بتواند به تحصیلات خود ادامه دهد.
در اتفاقی عجیب، جوان تبریزی که از ازدواج دختر مورد علاقه خود آگاه شده بود، با حمله ور شدن به تازه داماد، وی را مضروب کرد و گوش وی را بیخ تا بیخ برید!
به گزارش تابناک، عصر دیروز (جمعه یکم شهریور) در میدان سجادیه تبریز، درگیری دو جوان منجر به رخداد تلخ و خونینی شد که در نوع خود بسیار عجیب است؛ دقایقی از درگیری کلامی و بدنی نگذشته بود که یکی از دو جوان در اقدامی وحشیانه، گوش دیگری را برید و به کناری پرت کرد تا صحنهای رقم بخورد که بی شک فراموش کردن آن برای ناظران تا مدت ها ممکن نخواهند بود.
خواستگار خشن گوش تازه داماد را برید!ماجرا از این قرار بود که جوان ضارب هنگامی که از ازدواج دختر مورد علاقهاش با فرد دیگری آگاه شد، ابتدا با فحاشی خود را به سمت خودروی زوج جوان رساند تا با تازه دامادی که از فحاشی او عصبانی شده بود، بی توجه به التماس های همسرش، درگیر شده و در نهایت در میان بهت همگان، این اتفاق تلخ را رقم بزند.
یک از حاضران در صحنه که از قضا خبرنگار است، در این باره میگوید: منتظر تاکسی بودم که صدای زنی که به شوهرش التماس میکرد که آنجا را ترک کنند، نظرم را جلب کرد. کمی که دقت کردم، متوجه شدم از آن سوی خیابان فردی در حال فحاشی به سمت خودروی ایشان نزدیک میشود و همین طور که کلمات زشت را پشت سر هم قطار میکند، خطاب به مرد جوان میگوید که نباید با دختر مورد علاقه وی ازدواج میکرده چراکه او [ضارب] قصد داشته به خواستگاری این دختر برود!
او میافزاید: تا به خودم بیایم، جوان فحاش با تازه داماد درگیر شد و با چنان خشونتی با چاقو به سمت وی حمله ور شد که حاضران (من جمله خودم) را میخکوب کرد و کسی جرات دخالت در غائله را نیافت تا در حالی که تازه داماد با داد و فریاد به ضارب میگفت که دختر مورد اشاره همسر قانونی اوست، آنچه نباید، در مقابل چشمان بسیاری رخ بدهد.
تا اینجای کار نه ازدحام جمعیت توانست مانع از شکل گیری رویداد شود و نه پلیس از راه رسیده بود تا در نهایت دو جوان بسیجی مسجدی که در مجاورت میدان قرار دارد، با در دست گرفتن سلاح خود را به صحنه درگیری برسانند و ضارب خشمگین را دستگیر کنند تا نیروهای پلیس که با تاخیر فراوان به محل رسیده بودند، وی را تحویل گرفته و با خود ببرند.
بدین ترتیب شاید این نتیجه گیری چندان بی راه نباشد که برخلاف گذشته های نه چندان دور که همراه بودن خانواده با کسی ممکن بود از درگیری جلوگیری کند، مردانگی و جوانمردی تا آنجا در جامعهمان مهجور شده که شنیدن این دست حوادث تلخ گویی تبدیل به جزئی جدا ناپذیر از اخبار حوادث در شهرهای مختلف کشورمان شده است؛ حوادثی که برای ریشه کن کردنشان، هم اقدامات عاجل نیاز است و هم بررسی های دقیق و کارشناسی که به ندرت رخ میدهد!
سید علی حسینی یکی از سه جوان مبتلا به بیماری پوستی نادر در روستای المیزان شهرستان مهر استان فارس که چند روز گذشته تصاویری از وضعیت زندگی آنها منتشر شده بود و حمایت رسانه ها و مردم را دی پی داشت صبح روز سه شنبه با کمک خیرین مقیم تهران برای درمان راهی تهران شد.
حادثه نادر و دریغآلودی که در یک مسابقه تلویزیونی اتفاق افتاد.
به گزارش کافه سینما، شرمین سجادیفر، یکی از شرکتکنندگان مسابقه سینمایی ۱۲۳۴ بود که این روزها از شبکه چهار سیما پخش میشود. شرمین که توانسته بود به مرحله نیمه نهایی این مسابقه راه پیدا کند، تماشاگران و مخاطبان این برنامه را به شکلی دیگر در شوک فرو برد. به هنگام پخش این برنامه و اجرای شرمین، این متن روی صفحهی تلویزیونها نقش بست: «شرکتکننده شماره ۳ به رحمت خدا رفته است…»
این تصویری از شرمین سجادیفر است که به هنگام شرکت در این مسابقه به مرحله فینال هم راه یافت و بینندگان میتوانند در برنامهی دیگر هم او را در این برنامه مشاهده کنند.
یکی از تناقضاتی که همواره با آن روبرو بوده ایم این است که چطور می شود حتی انتشار عکسی پرسنلی از یک خواننده ایرانی که به دلایل مختلف غیرمجاز خوانده می شود در رسانه های رسمی ما از تلویزیون گرفته تا رادیو و مطبوعات غیرمجاز تلقی شده و مستوجب تعقیب قانونی اما وقتی بنا می شود یک نویسنده، فیلمساز، مجری تلویزیون و یا کارشناس امور رسانه ای با دیدی طنز –البته طنزی با هدف تمسخر- به این خواننده بپردازد نه تنها کارش ایرادی ندارد که اتفاقا در صورت امکان از این نوع آثار حمایت هم می شود.
به گزارش کافه سینما به نقل ازشبکه ایران ، نمی دانم این پارادوکسهایی که گریبان ما ایرانیان را گرفته در دیگر نقاط دنیا هم جاری است یا این پارادوکسها هم به مانند مهمان نوازی ایرانیان(!) فقط و فقط مختص این قوم است.به هر صورت چه این طور باشد یا نباشد یکی از تناقضاتی که همواره با آن روبرو بوده ایم این است که چطور می شود حتی انتشار عکسی پرسنلی از یک خواننده ایرانی که به دلایل مختلف غیرمجاز خوانده می شود در رسانه های رسمی ما از تلویزیون گرفته تا رادیو و مطبوعات غیرمجاز تلقی شده و مستوجب تعقیب قانونی اما وقتی بنا می شود یک نویسنده، فیلمساز، مجری تلویزیون و یا کارشناس امور رسانه ای با دیدی طنز –البته طنزی با هدف تمسخر- به این خواننده بپردازد نه تنها کارش ایرادی ندارد که اتفاقا در صورت امکان از این نوع آثار حمایت هم می شود.
در تازه ترین مورد داوود میرباقری یکی از شخصیتهای کارش را شبیه به ایراهیم حامدی یا همان «ابی» خواننده غیرمجاز لوس آنجلسی درآورده است! البته هم بازیگر این نقش محسن تنابنده و هم طراح گریم کار عبدا.. اسکندری سعی کرده اند تا می توانند درباره عدم ارتباط این شخصیت با آن خواننده صحبت کنند اما هم تصویرسازی صورت گرفته از کاراکتر و هم اولین آنونس فیلم که این خواننده در حال آوازخوانی دقیقا به سبک همان خواننده مذکور است نشان از آن دارد که باز هم بناست در قالبی حذفی و نه ایجابی به هنرمندی که در داخل، غیرمجاز شناخته می شود پرداخته شود.
محسن تنابنده با گریمی مشابه خواننده لوس آنجلسی در نمایی از «شاهگوش»
در کیفیت کارهای میرباقری شکی نیست؛ آدمی که می تواند بازیگری مانند داریوش ارجمند را با یک سریال به شخصیتی سمپاتیک برای تمام دوران بدل کند حتما می تواند گلیم خود را از شبکه خانگی هم به راحتی بیرون بکشد اما روی سحن با مدیرانی است که خط قرمزها را می چینند.
از این مدیران این پرسش را داریم چطور است که انتشار تصویری ولو کوچک از خواننده ای مثل شادمهر عقیلی که بعد از مدتها مجاز بودن با سفر به ینگه دنیا، به جرگه غیرمجازین پیوست خلاف است اما اینکه در سریالی که با مجوز قانونی ساخته می شود تصویری نه کاریکاتوری که کاملا شبیه به «ابی» خلق شده و این تصویر با اکت معروف سر رو به آسمان(!) همان خواننده روی جلد نشریات می رود ایرادی ندارد؟! تازه از کجا معلوم که فردا کسی پیدا نشود و عکسهای ارژینال «ابی» را به نام گریمهای محسن تنابنده در «شاهگوش» در نشریات مختلف کاغذی و مجازی منتشر نکند؟!