به این وبلاگ برو و یه ماچ به گوگولی سال 90 بده...!


http://www.googoolye90.niniweblog.com

من یک زنم......با قدرت و صلابتی بزرگ.......

با روحی طغیان گر و  قلبی سرشار از عاطفه زنانگی.....

پس اگر فکر میکنی اشتباه آمده ای  از همینجا برگرد.....

اینجا کسی از تنهایی نمرده!!!!!!

تنهایی ام را با تو قسمت می کنم ...!

تنهایی ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من ، عالمی نیست

غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را

بر سفره رنگین خود بنشانمت ، بنشین غمی نیست 
   
                   خدای من ، بر من مگیر این خود ستایی را ، که بی شک 

                    تنها تر از من در زمین و آسمانت ، آدمی نیست
 

                    آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
 

                    تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست
 
 
                                همواره جون من نه ، فقط یک لحظه ، خوب من بیندیش 

                                لبریزی از گفتن ، ولی در هیچ سویت محرمی نیست

                                من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم 

                                شاید برای من که همزاد کویرم ، شبنمی نیست 

                                                 شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را 

                                                 در دستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست
 

                                                 شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر ، اگر چه
 
  
                                                 اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

         گاهی هزار فاصله کمرنگ میشود

                 گاهی میان حادثه تنها نشسته ام

                         گاهی هزار زمزمه آهنگ میشود

عمری میان رفتن و ماندن مرددم

        جز لحظه ای که باتو هماهنگ میشود

                تو در میان منی دیگر خودم

                       انجا که مرز عقل وجنون تنگ میشود

صدبار اگر قافیه ها را عوض کنم

       شعرم فقط بنام تو آهنگ میشود

              کی میشود تو بیایی که این دلم

                      با رنگهای شعر تو همرنگ میشود

نمی خواهم خدایم بیکران باشد

نمی خواهم خدایم بیکران باشد

نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان

نمی خواهم که باشد این چنین آخر

خدا را لمس باید کرد


نگو کفر است 

خدا را می توان در باوری جا داد

که در احساس و ایمان غوطه ور باشد

خدا را می توان بویید

و این احساس شیرینی است


نگو کفر است

که کفر این است

که ما از بیکران مهربانیها

برای خود 

خدایی لامکان و بی نشان سازیم

خدا را در زمین و آسمان جستن

ندارد سودی ای آدم

تو باید عاشقش باشی

و باید گوش بسپاری

به بانگ هستی و عالم

که در هر خانه ای آخر خدایی هست


نگو کفر است

اگر من کافرم !! باشد 

نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم 

نمی خواهم خدایم را

به قدیسی بدل سازم

که ترسی باشد از او در دل و جانم


نگو کفر است

که سوگند یاد کردم من

به خاک و آب و آتش بارها ای دوست

خدا زیباترین معشوق انسانهاست
خدا را نیست همزادی 

که او یکتاترین

عاشق ترین

معبود انسانهاست.

دلتنگی...!

چقدر این روز ها نبودنت به چشم می اید

چقدر این روزها سخت میگذرد

برای همه خوشحالیم را می آورم و برای تو تنها غم دارم

تو میانه ی غم های من گم شده ای

یا

... من میانه ی نبودنت تو...

نمیدانم

چرا این روزها اینگونه میگذرد

چرا من بی تو زنده ام

یا تو هستی

یا من به نبودت عادت کرده ام
**************************
قدم برمیدارم

دلم تنگ میشود

برای گرفتن دستهایت

به رویا هایم دل میسپارم

تو حتی خودت را از رویا های من گرفته ای بانو

حتی از رویا !!!

با تشکر از وبلاگ mohabatam.blogfa (هادی کفتر بی بال)

اگر باگریه دریایى بسازم
اگر باخنده رویایى‎ ‎بسازم
اگرخنده شوددرمن‎ ‎فراموش
اگر گریه شودبامن‎ ‎هم اغوش
توراهرگزنخواهم‎ ‎کردفراموش
*
*
آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا / جز دوری تو غم دیگری نیست مرا

خواهم که به جانب تو پرواز کنم / حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا . . .
*
*
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است / ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
*
*
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
*
*

گر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است

*
*

یکی را دوست میدارم...!

یکی را دوست میدارم،

یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد؛

یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم

و لحظات سرد زندگی را با گرمای عشق او میگذرانم...

کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم

دستانش را بفشارم...


یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد!

یکی را دوست میدارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ،

او برایم یک دنیاست! یکی را برای همیشه دوست میدارم ،

کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا  کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید

که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم./

یکی را تا ابد دوست میدارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید

و ندانست که او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !


یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ،

کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و لحظه ای که به او لبخند زدم

نگاهش به سوی دیگری بود.


آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه

نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم

کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم

برای من عزیزترین است...

یکی را دوست میدارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد،

نمیداند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است،

یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست میدارم،

کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد؛

یکی را بیشتر از همه کس دوست میدارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز

                                      دوست نمیدارد؛

یکی را دوست میدارم...

با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما...

              من دیوانه تنها او را دوست میدارم

اتاقم...

 اتاق من این شکلیه...


این اسم منه که استاد سامی برام کشیدن و یه هدیه از طرف ایشونه!

روی این برد متنها و شعرهایی که خیلی دوسشون دارم مینویسم البته

یه قسمتشم برای کسایی که دوسشون دارم و اونها برام مینویسن!!!

این همون قسمتیه که گفتم...!



این دوتا عکس پایینی واسه چند وقت پیشه،عجب دورانی بود،

چقدر شاد و به قول یکی دل به نشاط بودم...!


خب حالا که عکسارو دیدی نظرت رو در مورد اتام بگو

دوست گلم...!

داستانک..."دوستت دارم!"

زن و شوهر جوانی سوار بر موتور سیکلت در دل شب می راندند...

آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند...

زن جوان: یواش تر برو من میترسم!

مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره!

زن جوان: خواهش میکنم، من خیلی میترسم!

مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری...

زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی...

مرد جوان: مرا محکم بگیر...

زن جوان: خوب، حالا میشه یواش تر برونی؟

مرد جوان: باشه، به شرط اینکه کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری،

آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.

.

.

.

روز بعد روزنامه ها نوشتند:

"برخورد یک موتور سیکلت با ساختمانی حادثه آفرید"

.

.

در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد،یکی از دو سرنشین زنده ماند

و دیگری درگدشت...

╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬

╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬

اگه قضیه رو گرفتی که هیچی ، اما اگه نگرفتی این پایین رو بخون!!!

مرد جوان از بریده شدن ترمز آگاهی یافته بود، پس بدون اینکه زن جوان را

مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای

آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند...

.

.

به این میگن عشق، من که تحت تاثیر قرار گرفتم، تو چطور؟


حدس . . .

و حدس میزنم شبی مرا

                       جواب می کنی...

و قصر کوچک دل مرا

                       خراب می کنی...

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب

                     شتاب می کنی...

من از کنار پنجره تو را نگاه می کنم

و تو به نام دیگری مرا

                     خطاب می کنی...

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجلت

                        آب می کنی...

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام 

 تو کمتر از غریبه ای مرا

                    حساب می کنی!!!

باید فراموشت کنم...

باید فراموشت کنم

       چندیست تمرین می کنم

         من می توانم می شود

                                    آرام تلقین می کنم

با عکس های دیگری تا صبح

   صحبت می کنم

                با آن اتاق خویش را 

                              بیهوده تزئین می کنم


من می پذیرم رفته ای و برنمی گردی همین

خود را برای درک این

                        صدبار تحسین می کنم

حالا نه تو مال منی

        نه خواستی سهمت شوم

   این مشکل من بود و هست

                                        درعشق گلچین می کنم

 کم کم ز یادت می روم

              این روزگار و رسم اوست

                   این جمله را با تلخی اش

                                 صدبار تضمین می کنم

 

آخیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش...

از کی بود آپ نکرده بودم، حالم انقدر بد بود!!!

الان که آپیدم کلی انرژی گرفتم...!

 

آدمهای ساده . . .

آدمهای ساده را دوست دارم

      همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.

             همان ها که
برای همه لبخند دارند.

                       همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.

آدمهای
ساده راباید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛

                                                    عمرشان کوتاه است.

بس که
هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوءاستفاده می کند.

 یا زمینشان میزندیا درس
ساده نبودن بهشان می دهد.

    آدم های ساده را دوست دارم،بوی ناب “آدم” می دهند.

آخرین پست سال 89 ................................"اگر باران ببارد"


امیدوارم در سال جدید شاد بودن و دوست داشتن

                برایمان راحت تر باشد؛

با خیال راحت بشود به خوشحالی فکر کرد

          آدم آرامی بوده و

                                   کمی بی خیال شویم ...

آرزویم جمعی است،

دلم می خواهد مردم خوشحال باشند

              بخندند

دلم می خواهد بشود به آسمان با چشمان امیدوار نگاه کرد...

کاش امسال بهار و پاییزش واقعی باشد

در زمستانش بتوانیم ادم برفی بسازیم، برف ببارد که سرما را حس کنیم؛

همه به هم عشق بورزند

و

با حال بهتر و خیال راحت تری بشود از زندگی گفت،

          از سال نو شنید.

                                      کاش باران ببارد...

اینم از تاپ ترین آهنگ سال

H.A.K


اینم از یه آهنگ بترکون...!


از لینک پایین بدانلودید ، بگوشید و حالشو ببرید...



اسم این گروه H.A.K هستش و متن آهنگ رو Perkons گفته


نظر مرحمت بفرمایید...


تنها غم زندگیم

خداوندا...

کاش به زمانی برمیگشتم که بزرگترین غم زندگیم شکستن نوک مدادم بود!!!

آهسته بیا ، قلبم شکسته

آهسته بیا ،
باز هم که فراموش کرده ای کجا آمده ای
اینجا قلب من است
آهسته ،
این قلب، شکسته…
 نگاهی کن ببین درهای قلبم بسته
شاید باز هم بی وفایی مثل تو پشت دیوار قلبم نشسته !
آمده ای که بگویی پشیمانی؟
اما هنوز چند روزی بیش نیست که از آن روز گذشته
آتش دلم همچنان در حال سوختن است ،
بگذار خاکستر شود ، بعد بیا و دوباره دلم را بسوزان
بگذار گونه های پر از اشکم خشک شود ،
بعد بیا و دوباره اشکم را در بیار
آهسته ، قلبم بدجور شکسته
دوباره آمده ای که چه بگویی به این دل خسته
آمده ای دوباره بشکنی قلبم را ،
یا باز هم به بازی بگیری این دل تنهایم را …
بی خیال ، با تنهایی بیشتر رفیقم تا با تو
ای نارفیق هیچ خاطره ی خوشی ندارم از تو
بگذار در حال خودم باشم ،
نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی های تو را
نمیبخشم آن قلب بی وفای تو را
بگذار در حال خودم باشم ،
به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم ،
پس بگذار با تنهایی تنها باشم
در خلوت خویش با غمها باشم ،
نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم
آهسته ، غم سنگینی در دلم نشسته …

سهراب دیوانه

سهراب گفتی :چشم ها را باید شست ...شستم ولی

 گفتی:جور دیگر باید دید ... دیدم ولی

 گفتی: زیر باران باید رفت ...رفتم ولی

او نه چشمان خیس وشسته ام را نه نگاه دیگرم را   هیچ کدام را ندید

 فقط در زیر باران با طعنه ای خندید وگفت

 "دیوانه ی باران ندیده"

به جون خودم تاپ ترین آهنگ سال

آماده شید واسه تاپ ترین آهنگ سال توسط گروه H.A.K 

یه آهنگ ساده و بی ریا اما گوش نواز یعنی یه جورایی با احساسات آدم ور میره...

خدایی واسه این آهنگ چه بی خوابی هایی که نکشیدن. من میدونم!!!

قبل عید میذارمش تو بلاگم ، واسه حمایت از دخترا بهش بگوشید، آخه چندتا دختر خوندنش...

                                                                                                                خب؟

واژه های باران

 نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
 مثل آسمانی که امشب می بارد....
 و اینک باران
 بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
 و چشمانم را نوازش می دهد
 تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

از تو

شادي تو بي رحم است و بزرگوار،

نفست در دست هاي خالي من ترانه و سبزي است

                      من برمي خيزم!

چراغي در دست

                     چراغي در دلم.

زنگار روحم را صيقل مي زنم

آينه ئي برابر آينه ات مي گذارم

تا از تو

                   ابديتي بسازم.

لوح گور

نه در رفتن حركت بود

نه درماندن سكوني.


شاخه ها را از ريشه جدايي نبود

و باد سخن چين

با برگ ها رازي چنان نگفت

كه بشايد.


دوشيزه عشق من

مادري بيگانه است

و ستاره پر شتاب

در گذرگاهي مايوس

بر مداري جاودانه مي گردد.

من و دل

من و دل خسته و خاموش رفتیم

از این شبهای بی آغوش رفتیم

میان راه ، از پا افتادیم

گرفته نعش خود بر دوش رفتیم

مشکوکم

 

به هر نسیمی که از کنارم رد میشه مشکوکم...می ترسم بوی تو رو از من بدزده!


ای کاش...

آن كه كي گويد دوستت مي دارم

خنياگر غمگيني ست

كه آوازش را از دست داده است.


                              اي كاش عشق را

                                زبان سخن بود


هزار كاكلي شاد

در چشمان توست

هزار قناري خاموش

در گلوي من.


                             عشق را، اي كاش

                               زبان سخن بود


آن كه مي گويد دوستت مي دارم

دل اندهگين شبي ست

كه مهتابش را مي جويد.


                            اي كاش عشق را

                              زبان سخن بود


هزار آفتاب خندان در خرام توست

هزار ستاره ي گريان

در تمناي من.


                                 عشق را

                    اي كاش، زبان سخن بود

در این بن بست...!

دهانت را می بویند

    مبادا گفته باشی دوستت دارم.

دلت را می بویند

    روزگار غریبی است نازنین،

و عشق را

       کنار تیرک راه بند

                     تازیانه می زنند.

       عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.

                                                           عشق را...

و تبسم را بر لبها جراحی می کنند

و ترانه را بر دهان.

    شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.

                                                          شوق را...

انواع روشهای خودکشی...!

در لحظه

به تو دست‌می‌سايم و جهان را درمی‌يابم،
به تو می‌انديشم
و زمان را لمس‌می‌کنم
معلق و بی‌انتها
عريان




 می‌وزم، می‌بارم، می‌تابم


آسمان‌ام
ستاره‌گان و زمين،
و گندم عطر آگینی که دانه می بندد

                                       رقصان

در جانِ سبزِ خويش

از تو عبورمی‌کنم
چنان که تُندری از شب

            می‌درخشم و فرومی‌ريزم

این بار برای خودم مینویسم...


مریم عزیز...

قرار نیست هیچ کسی دلسوز تو باشد...

قرار نیست هر کسی از برنامه هایت با خبر باشد...

ظاهراً سادگي اصلا هم چيز جالبي نيست!

قرار نیست تجربه های قبل تکرار شود...

"آنهایی که می دانند با آنهایی که نمی دانند برابر نیستند"

گرگ نباش ، با گرگ ها هم نرقص!

فراموشش نکن ، آن عزیزی را که همیشگی است و تنها هر کمکی از عهده ی او بر می آید

اینها را گفتم فقط برای یادآوری...یادت باشد کجایی و به سوی کجا میروی...!

خسته نشو... و ادامه بده...!

" با پول میشه..."

چارلی میگه:

با پول میشه خونه خرید ولی زندگی نه!

رختخواب خرید ولی خواب نه!

ساعت خرید ولی زمان نه!

مقام خرید ولی احترام نه!

کتاب خرید ولی دانش نه!

دارو خرید ولی سلامتی نه!

فلب خرید ولی عشق نه!!!