میگویــنــد : نویسندهها « سیــــــگار » میکشند…!
نقاشها « تابــــلـــــو »
زندانیها « تنهـایــی »
دزدها « ســَــــرک »
مریضها « درد »
بچهها « قــَد »
و من برای کشیدن
« نــفــــسهای تـــو » را انتخــاب میکنم …
میگویــنــد : نویسندهها « سیــــــگار » میکشند…!
نقاشها « تابــــلـــــو »
زندانیها « تنهـایــی »
دزدها « ســَــــرک »
مریضها « درد »
بچهها « قــَد »
و من برای کشیدن
« نــفــــسهای تـــو » را انتخــاب میکنم …
مهربانیت را مرزی نیست
یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت
قلبت را بوسیده
نامرد اونیه که تو اتوبوس واحد میشینه و واسه پیرا بلند نمیشه
اونیه که سوار تاکسی پیکان نمیشه مبادا کلاسش بیاد پایین اما یادش نمیاد پیکانم یه روز ته کلاس بوده
خانمیه که تو تاکسی تا یه مرد بقلش میشینه خودشو جمع میکنه نخوره بهش اما وقتی یه خانم بقلش میشینه راحت لم میده به فکر خانمی که خودشو جمع کرده که به اقای بقل دستیش نخوره نیست
اونی که تا پولی گوشی چیزی پیدا میکنه به فکر صاحب بدبختش نیست و فکر میکنه خدا واسش از اسمون فرستاده
اونایی که فقط به فکر خودشونن و بقیه هم مهم نیستن
دختر پسرایی که تا یه کیس بهتر پیدا میکنن خداحافظ رفیق قدیمی
بچه هایی که پدر مادرشونو واسه راحتی خودشون میذارن سالمندان و فراموش میکنن اونا یه روز خوشی خودشونو گذاشتن واسه بچه هاشون
و اما استادیه که نمیاد سر کلاسو اخر ترم واسه بچه ها جبرانی میذاره
و در اخر اونایی که این پیامو بخوننو نظر ندن...
آدمی دیدم با سایه خود درد دل میکرد
چه رنجی میکشد وقتی هوا بارانیست
امام علی ع:
در عجبم از مردمی که بدنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند و
غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.
مینشینمــــ سیــــــر نگاهتـــ میکنمـ...