می‌گویــنــد : نویسنده‌ها « سیــــــگار » می‌کشند…!

نقاش‌ها « تابــــلـــــو »

زندانی‌ها « تنهـایــی »

دزدها « ســَــــرک »

مریض‌ها « درد »

بچه‌ها « قــَد »

و من برای کشیدن

« نــفــــس‌های تـــو » را انتخــاب می‌کنم …

 

دختر

جسارت میخواهد
 نزدیک شدن به افکار دختری که
 روزها مردانه با زندگی می جنگد
 اما شب ها…
بالشش از هق هق دخترانه اش خیس اسـت

ساده ام مثل همیشه ...

گنجشک میخندید
 به اینکه چرا هروز بی هیچ پولی برایش دانه میریزم
 ومن میگریستم
به اینکه حتی اوهم محبت مرا از سر سادگیم میداند

مهربان

مهربانیت را مرزی نیست

یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت

 قلبت را بوسیده

نامردا....

میدونی نامرد کیه؟

نامرد اونیه که تو اتوبوس واحد میشینه و واسه پیرا بلند نمیشه

اونیه که سوار تاکسی پیکان نمیشه مبادا کلاسش بیاد پایین اما یادش نمیاد پیکانم یه روز ته کلاس بوده

خانمیه که تو تاکسی تا یه مرد بقلش میشینه خودشو جمع میکنه نخوره بهش اما وقتی یه خانم بقلش میشینه راحت لم میده به فکر خانمی که خودشو جمع کرده که به اقای بقل دستیش نخوره نیست

اونی که تا پولی گوشی چیزی پیدا میکنه به فکر صاحب بدبختش نیست و فکر میکنه خدا واسش از اسمون فرستاده

اونایی که فقط به فکر خودشونن و بقیه هم مهم نیستن

دختر پسرایی که تا یه کیس بهتر پیدا میکنن خداحافظ رفیق قدیمی

بچه هایی که پدر مادرشونو واسه راحتی خودشون میذارن سالمندان و فراموش میکنن اونا یه روز خوشی خودشونو گذاشتن واسه بچه هاشون

و اما استادیه که نمیاد سر کلاسو اخر ترم واسه بچه ها جبرانی میذاره

و در اخر اونایی که این پیامو بخوننو نظر ندن...






تنها

آدمی دیدم با سایه خود درد دل میکرد

چه رنجی میکشد وقتی هوا بارانیست

حدیث عشق:

امام علی ع:

در عجبم از مردمی که بدنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند و

غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.

فطر

با سلام به همه اونایی که این ماه عزیزو روزه دار بودن عید سعید فطرو تبریک میگم
عباداتتون مقبول "

بچگی....

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فکر میکردم
 ماکارونی رو هم مثل برنج میکارن ...
اونجوری نگاه نکنین دیگه!!!!!
بچه بودم .
الان دیگه میدونم که درخت داره.

لیلی

لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد.گل داد.سرخ سرخ.گل ها انار شد.داغ داغ.هر اناری هزار تا دانه داشت.دانه ها عاشق بودند.دانه ها توی انار جا نمی شدند.انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.خون انار روی دست لیلی چکید.لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید.خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود.کافیست انار دلت ترک بخورد.

حجاب


در گیرو دار جنگ پارسیان و اعراب روزی مردی عرب از یک پارسی پرسید:
چرا زنان شما حجاب ندارند؟
مرد پارسی گفت:
حجاب زنان ما پلک چشمان مردان ماست.


مراد

اگر اسم ما " مراد " هم بود بخدا زندگی الان بر وفق هوشنگ بود.

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

خوشگل خانم


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

ادامه نوشته

من

مداد به دستـــ میگیرمـــــــــــ....

صفحه سفید کاغذ..

میخواهمـــــ از تو نقاشیـــــ بکشمــــــ.....

چشمــــــ چشمــــ دو ابرو!

تا همیـنـــــ جا کافیستـــــــــ!...

مینشینمــــ سیــــــر نگاهتـــ میکنمـ...


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

زندگی

زندگی یه اثر هنریه نه یه مساله ریاضی بهش فکر نکن ازش لذت ببر

Naghmehsara.ir (48)