دسته بندی :
>
پس من شرمندم..
اگه مثل زهر تلخم ...اگه فصل پايزمو مثل برگ زردم..
امشب تولدمه 21 ساله شدم اه هيچكي تبريك بهم نگه گله ايي ندارم ..اوني كه انتظار داشتم بياد الان تو خواب نازه احتمالا تا حالا فراموشم كرده..
اينارو واست نوشتم ازين به بعدم وب نويسي نميكنم.
عزيزم موباركه بلاخاره مستقل شدي... رفتي به چه قيمتي كه ديگه منصرف شدي؟ از بودن من؟ گفتي قسمت اينو خواست خيلي سخت بود وقتي ديدم عشقم با لباس عروس نه روزه نميخونم برات فقط بگو كنار اون چجوري شبا؟؟؟ ازون حالو هوات چيزي نميدونم زياد راستي اون لباس سفيدتم چقدر بهت مياد...اسمش لباس عروس نه تن پوش خيانت اصلا آروم ندارم همش چشمم به ساعت تو اين موقع ها هميشه كنار من بودي حالا اون كي كنارت؟ نه يه خواب معمولي!! منكه باورم نميشه يكي بيدارم كنه فقط همدرد اين لحظه هام سيگارم شده كه ميسوزه مثل من ميره بيزار از هر چي بازم به تهش رسيدم عجب روياي تلخي...حالم خيلي خراب تو چجوري تونستي؟ گفتم نباشي نميتونم مگه نميدونستي؟ يمدتي بود همش بهونه مياورد..
ههه.. دوستام واقعا ته دلمو خالي ميكردن وقتي ميگفتن ولش اون ديگه رفته مطمئن باش مث آب خوردن فراموشت كرده..ازدواج؟؟؟ برو بابا اسكلت كرده لابد بي اف جديدش زياد گير ميداد اونوقت سينا جان اونم ديگه شرمندت شد!!!
ولي من هرشب واست اشك ريختم تو چطوري تونستي اين همه مدت حتي 1دونه اس هم ندي؟؟؟
من تموم اين راه واسه عشقم ميومدم ميدونم با من بودن توقع زيادي بود ازت ..ياد خاطراتت كنار تو ساق دوش ميشه ميدونم ديگه نميشنوه كار لاو گوش ميده اونو تو آغوش بگير شب هجلته آخه اصلا ناراحت نشو اگه هجلمو با يه شبو چراغ خاموش تو اين كوچه نشوندم..ميشم مث خودت ببين همه ميگن جوون رف...ههه ميگن ج..ن رف.دوباره فريــــــاد ميزنم صدام به گوشـــش برسه يه حس بي ارادشه خط رو اسمـــت بكشه، امان از دليل بي كسي يروز آهم ميگيره اونروز تمام لحظه هام يجا ميميره .... دوباره فرياد ميزنم صدام به گوشش برسه صدام به گوشش برسه...
از این پس تنها ادامه میدهم در زیر باران...
حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم .
میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم !!!
ببار باران من نه چتر دارم نه یار ...
***********
انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد.....
************
شب است...
کلنجار میروم با خودم،با دلتنگی هایم،مشترک مورد نظر در حال مکالمه میباشد...
از هياهوي واژه ها خسته شدم ..
من سكوتم را گم كرده ام
افتخاراتت دل شکستن است
این بار افتخار ک نه حماسه افریدی!!!
ديوارو بشکنو بيرون بزن از اين تنو رها شو...
حکایت من,حکایت کسی است که عاشق دریا بود ,ولی قایق نداشت ؛
دلباخته ی سفر بود،ولی همسفر نداشت ؛
حکایت کسی است که زجر کشید،ولی ضجه نزد ...
زخم داشت و ننالید...
بغض داشت اما اشک نریخت ؛
حکایت من،حکایت کسی است که پراز فریاد بود؛اما سکوت کرد...
اماسکوت کرد تاهمه ی صداهارو بشنود .....
حکایت من...
همچون شيشه شکستنم آسان بود ،
ولي ديگر به من دست نزن ،
اين بار زخمت ميکنم .
از من
نوشتن ندارد...
گفتن هم ندارد...
من را ...
فقط باید گوش كرد
بشنو اي "خاص" من بشنو...
اين صداي ناله ي مرغ شوم شب بود..
خبرت هس؟
تو به اينجا تعلق داري
وسير نگاه كن
سايه ي مرغ شوم شب را...
اي شكست من..
اي جسارت جاويدات من!
با تو به توفان خواهم خنديد..
من در بازي عشق شكست خورده نيستم..من عشقم را ثابت كردم تو باختي ونماندي
***
هميشه اين ازما بهترين هستن كه پوچ بودن عشق روثابت ميكنن
تو رفتي ونخواستي...وبه ديگري عشق ورزيدي
اشكال نداره ما كه بخيل نيستيم
اما بدان در ميان آتش عشقتان، كينه سياه من زبانه خواهد كشيد...
حوصله کن....
من گرفتار سنگيني سکوتي هستم
که گويا قبل از هر فريادي لازم است
هرچه داشتم برایش رو کردم اما لعنتی...
نبار باران ،
زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم
خوب میدانم که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد ...