ترانه آنلاین

@»{$$ ترانه آنلاین و کد آهنگ تدی ؛ مرکز کد آهنگ های مجاز

ترانه آنلاین

@»{$$ ترانه آنلاین و کد آهنگ تدی ؛ مرکز کد آهنگ های مجاز

@»»دانلود ریمیکس فوق العاده زیبای سکوت با صدای محسن یگانه

دانلود ریمیکس جدید و فوق العاده زیبای سکوت با صدای محـــسن یـگانه , با سه کیفیت ...
( ریمیکس : مهران عباسی )

دانلود ریمیکس جدید و فوق العاده زیبای سکوت با صدای محـــسن یـگانه

MP3-320
دانلود


MP3-128
دانلود

OGG-64

دانلود



کلمات کلیدی : دانلود ریمیکس جدید و فوق العاده زیبای سکوت با صدای محـــسن یـگانه

نظرات 9 + ارسال نظر
اناری پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 http://anari.blogfa.com

ممنوووون شما هم با حالی .

قاصدک پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 http://parvazeghassedak.blogfa.com

مرسی عزیزم که این افتخار رو به بنده دادی و سری به وبلاگم زدی خوشحال میشم اگه همیشه باهم در ارتباط باشیم

eli پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 http://www.eli-fati89.blogfa.com

salam
bashe
lainkam kon be esme donyaye asheghane man
albatte be farsi

دفتر ۱۰۰ برگ من پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 http://arhosseini.blogfa.com

سلااااااااااام. لینکت کردم. عالی بود. من را با عنوان : *انوع مطالب خواندنی و جذاب* لینک کن.

نازنین پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:52 http://nazaninezahralak.blogfa.com

سلام وب قشنگی دارید. لینکتون کردم. خوشحال میشم با نام اعجاز روانشناسی لینکم کنید. تعداد بازدید کننده هام متغیره. گاهی تا 100 تا هم داشتم و گاهی هم خیلی کم.

farzam پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 20:07 http://www.eastnod.blogfa.com

ba salam bazad begam ke sazt khob o ali dari ay in ke hamishe be man sar mizani mamnonam omidvaram hamishe movafagh o sarboland bashi
ba tashakor

narges پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:13 http://heivanat2.blogfa.com

salam khobi mamnon ke be web man ham sar zadi bay

1lone پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:03 http://1lone.blogfa.com

سلام
شما لینک شدی
من را بانام >دل نوشته های یــــک تنها<
لینک کن.ممنون

گلدونه۲۲ پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:42 http://www.goldoneh68.blogfa.com

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.
سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن بیاساید.
اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.
بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:
« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم

سلام گلم خوبی ممنون بابت حضور گرمت خیلی قشنگه لینک شدی منم بلینک اپم بدو بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد