در فراز و نشیب این دنیا گاهی اوقات خوب و بد با هم آمیخته میشوند و ما توانائی تمییز این دو را از هم نداریم .غبار آلودگی گمراهمان میکند و ما را در ورطه هلاکت میاندازد باید آگاهانه حرکت کنیم و قدم برداریم ،فکر کنیم و بیندیشیم و به معنای زیباتر بصیرتمان را افزایش دهیم چرا که در زندگی پیچیده اجتماعی امروز بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد .
در جبهه جنگ ، اگر راه را بلد نباشیم، اگر نقشه خوانی بلد نباشیم و قطب نما در اختیار نداشته باشیم ناگهان میبینیم که در محاصره دشمن قرار گرفتهایم و راه را عوضی آمدهایم؛ این قطب نما همان بصیرت است .
واژه بصیرت از ماده بصر است که به معنای علم است و به نیروی ادراک کننده قلب میگویند. هر چند که بصیرت در اصل به معنای علم است لیکن باید توجه داشت که هر علمی بصیرت نیست و هر عالمی، بصیر نامیده نمیشود ؛ بلکه این واژه حاکی از نوعی احاطه علمی و آینده نگری است .
بصیرت در قرآن و حدیث
واژه بصیرت دو بار در قرآن تکرار شده است. به طور کلی در متون اسلامی ، بصر هم در بینایی ظاهری و حسی و هم درباره بینایی باطنی و عقلی به کار میرود .به تعبیر دیگر مردم از نظر بینش به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول ،دیده عقل آنها نزدیک بین است ، آینده خود و جهان را نمیبینند و ادراکات آنها در محسوسات خلاصه میشود و به تعبیر زیبای قرآن :
یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ (روم -7)
از زندگی دنیا ظاهری را میشناسند و حال آنکه از آخرت غافلند .
این دسته هر چند به ظاهر بینا هستند ولی در فرهنگ قرآنی کور محسوب میشوند .
امام علی علیهالسلام میفرماید: نه هر که دلی دارد خردمند است و نه هر که گوشی دارد نیک شنونده است و نه هر که دیدهای دارد بیننده است .
دسته دوم ، جامع نگر و واقع نگرند ؛ هم نزدیک را خوب میبینند و هم دور را ، ادراک آنها در محسوسات خلاصه نمیشود ؛ هم خانه دنیا را میبینند و هم خانه آخرت را ، در فرهنگ قرآن و حدیث ، این دسته از مردم بصیر نامیده میشوند .
علی علیهالسلام میفرماید:
همانا دنیا واپسین دیدرس انسان کور دل است و در فراسوی آن چیزی نمیبیند ؛ اما انسان آگاه و بصیر نگاهش از دنیا فراتر میرود و میداند که سرای حقیقی در ورای این دنیاست .پس از دنیا دل و دیده بر میگیرد و کور دل به آن مینگرد .بصیر از آن توشه بر میگیرد و کور دل برای آن توشه فراهم میآورد .
بنا بر این بصیرت و هشیاری در فرهنگ قرآنی به معنای جامع نگری و آینده نگری علمی و عملی است و کسانی بصیر نامیده میشوند که در پرتو بینش صحیح ، در جهت تأمین منافع مادی و معنوی و دنیا و آخرت خود حرکت کنند.
از منظر قرآن، در باطن انسان شعور مرموزی وجود دارد که با الهام فطری الهی میتواند خوب را از بد و حق را از باطل تشخیص دهد .
وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا *فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا
سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد * سپس پلید کاری و پرهیزگاریاش را به آن الهام کرد.(شمس7-8)
دیده بصیرت در واقع همان شعور مرموز و ادراک باطنی موجود در باطن انسان است که قدرت تشخیص نیک و بد، خیر و شر و حق و باطل را دارد و او را به آینده نگری و پیروی از حق و دوری گزیدن از باطل دعوت مینماید .
این شعور و ادراک در ابتدای زندگی به صورت استعداد در نهاد همه انسانها وجود دارد و به تدریج شکوفا میشود. شکوفایی این شعور ، شکوفایی انسانیت است و فلسفه بعثت انبیای الهی چیزی جز رشد و بالندگی و شکوفایی انسانیت و سازندگی جامعه مطلوب انسانی نیست .
با بهره گیری از برنامه انبیا در تقویت ادراک باطنی، قدرت دیده بصیرت، به تدریج، افزایش مییابد تا آن جا که حقایق معقول، به صورت محسوس برای انسان قابل رؤیت میگردند، چنانکه از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که میفرمایند:
هیچ بندهای نیست، مگر آنکه دو چشم در چهرهاش دارد که با آنها، امور دنیا را میبیند و دو چشم در دلش که با آنها امور آخرت را مشاهده میکند پس هر گاه خدا، خیر بندهای را بخواهد، دو چشمی را که در دل اوست، میگشاید و او با آنها، آنچه را که خداوند در عالم غیب وعدهاش را داده است ، میبیند و به وسیله غیب (دو چشم دل) به غیب (به غیب بر روی غیب)، ایمان میآورد .
بدیهی است که خواست خداوند حکیم در باره باز شدن دیده بصیرت شماری از انسانها ، گزاف نیست؛ بلکه به مقتضای نظام حکیمانه آفرینش ، دیده بصیرت کسانی باز شده ، تقویت میگردد که در جهت شکوفایی ادراکات باطنی خود ، حرکت کرده باشند .
عوامل تقویت بصیرت دو دستهاند : عوامل علمی و عوامل عملی
به سخن دیگر ، بر پایه ره نمودهای انبیای الهی ، شکوفایی فطرت بصیرت ، هم به مجاهدت علمی نیاز دارد و هم به مجاهدت عملی .
تفکر ،تعقل ، تعلم سه امر مهم و عامل موثر در تقویت دیده بصیرت میباشد .و پرهیزگاری و یاد خدا ، اخلاص ، زهد از عوامل موثر در تلاشهای عملی میباشد .
همه این عوامل ، در این آیه شریف بیان شده است :
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ (69)
و کسانی که در راه ما کوشیدهاند به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم و در حقیقتخدا با نیکوکاران است.
به میزان مجاهدتهای علمی و عملی انسان ، بینش باطنی ، افزایش مییابد و سالک ، در نخستین گام ، کاستیهای درونی خود را بهتر میبیند ، زیرکی ، آینده نگری ، شجاعت و سایر کمالات انسانی ، در او تقویت میشوند و در نهایت ، در نتیجه خود سازی ، به نقطه هائی از قوت و بینایی باطنی میرسد که حقایق معقول را به صورت محسوس میبیند و به بالاترین مراتب ایمان – که ایمان شهودی است دست مییابد و پیشوای اهل بصیرت میگردد .
نقطه مقابل مجاهدتهای علمی عملی – که موجب تقویت دیده بصیرت میگردند – پیروی از تمایلات نفسانی است . از این رو اصلیترین آفت دیده بصیرت یافتن ، هوا پرستی و پیروی عملی از خواستههای نا پسند درونی است و بدین سان ، هرچه پیروی انسان از نفس اماره بیشتر شود ، چشم بصیرت او ضعیفتر میگردد. امام علی علیهالسلام میفرماید :هوس شریک کوردلی است .وقتی انسان به چیزی علاقه پیدا کرد دیگر نمیتواند معایب آن را ببیند و زشتیهای آن را بشنود .
مریم خندابی