امام خمینی (ره)میفرماید: عمل کردن به قوانین دولت اسلامی شرعاً واجب است. این وجوب از کجا آمده؟ چون او میگوید، واجب است. اگر او نگوید چه وجوبی دارد؟! نظام ما اعتبارش از طرف خدا است و رعایت قوانینش وجوب شرعی دارد. وقتی در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و شورای نگهبان هم تأیید کرد که فلان مبلغ باید مالیات بدهید، پرداخت آن مالیات مثل پرداخت خمس و زکات واجب میشود، زیرا دولت اسلامی آن را تعیین کرده و دولت اسلامی مورد امضای ولی فقیه است، او هم مورد تأیید خدا و پیغمبر است.
این سلسله مراتب، وجوب شرعی میآورد. اما اگر این نباشد، همان فرهنگی رایج میشود که در همه جای دنیا وجود دارد: فرار از مالیات، نوعی زرنگی است! در صورتیکه این مقام وجود نداشته باشد، مقررات مجلس شورای اسلامی اگر به اتفاق آراء هم تصویب شود، وجوب شرعی نخواهد داشت.
چه اندازه وجدان آدمها راضی میشود که هرچه اکثریت گفتند، آنها هم عمل کنند؟! حداکثر این است که برای رعایت مصلحت جامعه مخالفت نکنند، اما در دل میگویند که اینها بیاعتبار است، هرگونه منفعت خودم اقتضا کند، عمل میکنم! وقتی نمیخواهم مالیات بدهم، حسابسازی میکنم تا مالیات به من تعلق نگیرد! به مأمور مالیات رشوه میدهم تا بگوید تو مشمول مالیات نیستی!
فرهنگ لیبرالدموکراسی این را اقتضا دارد؛ ولی اگر فرهنگ اسلامی حاکم شود، پرداخت مالیات به حکومت اسلامی را مثل دادن خمس و زکات بر خود واجب میداند؛ دیگر احتیاج نیست که بازرس بیاید و رسیدگی کند، بلکه التماس میکند مالیات من را بگیرید تا مال من حلال شود